دسترسی

معنی کلمه دسترسی در لغت نامه دهخدا

دسترسی. [ دَ رَ / رِ ] ( حامص مرکب ) قدرت و توانائی. ( ناظم الاطباء ). قوت. توان. امکان. ( با داشتن و نداشتن صرف شود ) :
گر دست کرامتی ترا هست
از دسترسی بود نه زین دست.نظامی.- دسترسی داشتن ؛ امکان وصول داشتن :
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم.سعدی.

معنی کلمه دسترسی در فرهنگ عمید

۱. قدرت، توانایی، قدرت دست یافتن به چیزی.
۲. توانگری.

معنی کلمه دسترسی در فرهنگ فارسی

قدرت توانایی .
قوت توان امکان

معنی کلمه دسترسی در فرهنگستان زبان و ادب

{access} [مهندسی مخابرات] امکان استفاده از خدمات یا مراکزی که در شبکه موجود است
{access road} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] راهی ارتباطی که از مسیر اصلی منشعب شود و امکان دسترسی به خیابان های اطراف را میسر سازد * این معادل مخفف "راه دسترسی" است.

معنی کلمه دسترسی در دانشنامه آزاد فارسی

دسترسی (Access)
(یا: دستیابی) داشتن اجازۀ ورود به یک سیستم رایانه ای یا داشتن اجازه برای دیدن، خواندن یا انجام عملیاتی با یک پایگاه داده ای. دسترسی معمولاً در رابطه با فایل ها، دیسکها، رکوردها و یا ورود به شبکه های اطلاعاتی معنا می یابد.

معنی کلمه دسترسی در ویکی واژه

accesso

جملاتی از کاربرد کلمه دسترسی

نه دسترسی به یار دارم نه طاقت انتظار دارم
مرا به شیفتگی سرزنش مکن یارا که هیچ گونه ندارم به صبر دسترسی
غریب شهر تو جامی نداشت دسترسی جز آنکه پیش تو این گفته غریب آورد
«إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» بندگان من نیست ترا بر ایشان دسترسی و توانی، «وَ کَفی‌ بِرَبِّکَ وَکِیلًا (۶۵)» و خداوند تو بسنده و باز پذیرنده است و یار.
نه برگ خلوت و نه روی در میان بودن نه چاره دگر الّا سفر نه دسترسی
«سلیمی » اوج آرزوهاست، اگر دسترسی بوی نبود
من دست نخواهم برد الا به سر زلفت گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی
هر کس که به جان دسترسی داشته باشد باید که به دل مهر کسی داشته باشد
ای مادر اگر دسترسی داشتمی سنگ سیه از گور تو برداشتمی
وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ چیست و چه رسید شما را که جهاد نکنید از بهر خدا؟ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ و از بهر آن بیچاره گرفتگان که در دست مشرکان مکه‌اند، مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ از مردان و از زنان و از کودکان، الَّذِینَ یَقُولُونَ ایشان که میگویند، رَبَّنا خداوند ما! أَخْرِجْنا بیرون آر ما را، مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ ازین شهر الظَّالِمِ أَهْلُها که اهل آن همه کافراند، وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا و از نزدیک خویش ما را دسترسی ساز، وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً (۷۵) و از نزدیک خویش ما را یاری ساز.