معنی کلمه دل دل در لغت نامه دهخدا
دلدل. [ دُ دُ ] ( اِخ ) ماده استری شهباء که از آن پیامبر اسلام بوده است. ( از اقرب الموارد ). نام ماده استر سپید به سیاهی مایل که حاکم اسکندریه به حضرت رسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم فرستاده بود، آن حضرت به امیرالمؤمنین بخشیده برای سواری. ( غیاث ) ( آنندراج ). نام مرکب نبی ( ص ) که سرخنگ بود. ( از منتهی الارب ). نام یکی از دو استر ییغمبر آخرالزمان ( ص ) و دیگری را نام شهباء بود. و دو ناقه داشتند یکی را غضباء و دیگری را صهباء گفتندی. و دو اسب داشتند یکی را یحموم و دیگری را جناح می گفتند، و الاغ خاصه را یعفور می گفتند و همه اینها را با کلاه و جامه ای که داشتند در مرض موت به امیرالمؤمنین علی علیه السلام بخشیدند. ( از لغت محلی شوشتر، خطی ). نام استری شهباء رسول صلوات اﷲ علیه را، و گویند آنرا مقوقس فرستاد و سپس رسول ( ص ) آنرا به علی علیه السلام بخشید. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). قاطر سواری پیغمبر بود و او اول قاطری است که در اسلام دیده شد و آنرا مقوقس حکمران مصر با الاغی که نامش عفیر بود به پیغمبر هدیه نمود. ( فرهنگ لغات وتعبیرات مثنوی ازتاریخ طبری ج 3 ص 183 ) :