دگرسان
معنی کلمه دگرسان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه دگرسان
ای دل تو ز همنشین دگرسان گردی با هر چه نشینی به صفت آن گردی
بر بیاض برگ گل عمر مرا هر زمان فال دگرسان می زنی
من پار دلی داشتم بسامان امسال دگرگون شد و دگرسان
اولش کردم تسلیم به حق باز تسلیم دگرسان چکنم؟
ازآن ترس کاو از تو ترسان بود وگر با تو هزمان دگرسان بود
این همه صورت که اعیان کردهام هر یکی رنگی دگرسان کردهام
هر روز تو را نامهٔ فتحی است دگرسان هر روز تورا مژدهٔ ملکی است دگرگون
ناهمدیسی و تغییرات غیرطبیعی پیرایش دگرسان، سببساز بروز برخی از بیماریهاست و بخش بزرگی از اختلالات ژنتیکی انسان، نتیجهٔ گونههای متغیر پیرایشی است. به نظر میرسد که این گونهها، همچنین در بروز سرطان نقش دارند و ژنهای عامل پیرایشی در انواع مختلف سرطان دچار جهش میشوند.
حق چو تعیین جمله اعیان کرد صفت هر یکی دگرسان کرد
مرا جور و جفا و رنج و محنت غمت هردم دگرسان مینماید
هر سال ایزد او را ملکی دهد دگرسان هر ماه دولت او را فتحی دهد دگرگون