درد سینه

معنی کلمه درد سینه در فرهنگستان زبان و ادب

{angina} [پزشکی] درد تنجشی خفه کننده که امروز بیشتر به درد قفسۀ صدری اطلاق می شود

معنی کلمه درد سینه در ویکی واژه

درد تنجشی خفه‏کننده که امروز بیشتر به درد قفسۀ صدری اطلاق می‏شود.

جملاتی از کاربرد کلمه درد سینه

همه زهر دین و دنیا ز تو شهد و نوش آمد غم و درد سینه سوزان ز تو دلنواز گردد
چون ز درد سینه میگرییم زار هرکجا دردی‌ست در دیوان ماست
دانای درد سینه مجروح من تویی یارب به لطف خویش دواکن که در خورست
تو خود معالجه درد سینه ریشان کن که عاجز است طبیب از علاج این امراض
هر سال تازه می‌شود این درد سینه سوز سوزی که کم نگردد و دردی که بی‌دواست
آهوی دشت عشق را شیر اسیر دام شد صعوه کوه تو درد سینه شاهباز را
داروی درد سینه رنجور می‌دهد تدبیر مرهم جگر ریش می‌کند
گاه او را درد پا گه درد سر گاه درد سینه و گاهی کمر
گران افتاده لنگر، کوه درد سینه فرسا را خدا صبری دهد دلهای از جا رفتهٔ ما را
با شعله چاره ی دل مجروح کن سلیم بر درد سینه فایده دارد شراب گرم