داروش

معنی کلمه داروش در فرهنگ عمید

=دبق

معنی کلمه داروش در فرهنگ فارسی

گیاهی است از تیره شیرینکها که به طور انگل غالبا بر روی درختان سیب و گلابی جنگلی زندگی میکنند برگهایش سبز دایمی و ضخیم است . مواد این گیاه در طب مستعمل است شجر دبق جز مویزک عسلی .

جملاتی از کاربرد کلمه داروش

صوفی‌ها با کمک نوشیدن قهوه می‌توانستند خود را برای انجام مراسم مذهبی بیدار نگه دارند. در دوران صفوی قهوه‌خانه‌ها به‌عنوان مکان‌هایی برای تجمع شاعران و هنرمندان در ایران رواج پیدا کردند. در سال ۱۶۶۴ کاشف‌الدین یک داروشناس صفوی، رساله‌ای درباره ارزش‌ها و ویژگی‌های قهوه به شاه عباس دوم تقدیم کرد. تاریخ فرهنگ نوشیدن چای در ایران تنها از پایان سده پانزدهم آغاز شد. از آنجایی که کشورهای تولیدکننده قهوه مسافت بسیاری تا ایران داشتند ترابری قهوه به ایران مشکلات بسیار داشت. اما نزدیکی تولیدکننده‌های عمده چای نظیر چین به جاده اصلی تجارت آن زمان یعنی جاده ابریشم سبب شد که تجارت و ترابری چای با سهولت بیشتری در ایران صورت بگیرد.
اگر هست بیمار، مدهوش ساز دماغش بدست آر و داروش ساز
کسی را دردسر گر هست و سخت است همه داروش طنگ این درخت است
هر که در علت خلاف تو ماند نوش داروش ز هر معجون است
کتاب ابدال یا کتاب الابدال الادویه، کتابی مختصر از محمد زکریای رازی در زمینه داروشناسی است.
هان ضیاء الحق حسام الدین تو زود داروش کن کوری چشم حسود
دانیل باوت داروشناس زاده سوئیس و اهل ایتالیا بود که در سال ۱۹۵۷ جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی را به دلیل کشف دارویی که از فعالیت‌های خاص پیامرسان‌های عصبی جلوگیری می‌کرد، دریافت کرد. مهم‌ترین دلیل شهرت او، کشف آنتی‌هیستامین در سال ۱۹۳۷ بود. وی اسپرانتو را به عنوان زبان مادری آموخته بود.
پیش او لطف همان قهر همان نوشداروش همان زهر همان
احمدرضا دِهپور (زادهٔ ۱۳۲۷ خورشیدی در دیلمان) داروشناس و متخصص در زمینهٔ زیست‌پزشکی است که مدرک دکتری خود را از دانشگاه علوم پزشکی تهران گرفته است. وی به عنوان پرکارترین پژوهشگر سال ۲۰۰۶ ایران شناخته شد. همچنین وی برگزیده رتبه اول گروه محققین علوم پایه پزشکی در بیست و سومین جشنواره تحقیقات علوم پزشکی رازی در سال ۱۳۹۶ و برگزیده جایزه علمی علامه طباطبایی بنیاد ملی نخبگان در سال ۱۳۹۰ می‌باشد. وی یکی از هشت دانشمند ایرانی‌ست که در فهرست دو درصد دانشمند برتر جهان قرار گرفته است.
او دانش‌آموختهٔ رشتهٔ داروشناسی و شیمی دارویی بود و بعدها ایتالیا رفت و به عنوان مدل و بازیگر مشغول به کار شد.
ابومنصور موفق هروی مشهور به موفق هروی، فرزند علی، پزشک و داروشناس ایرانی در سدهٔ ۴ و ۵ هجری قمری بوده‌است. او نویسندهٔ کهن‌ترین کتاب فارسی موجود در زمینه داروشناسی است.
چه خواهی ازین بنگه رنج بهر که داروش درد است و تریاق زهر
چشم تو بیمارست رو از خون ما داروش کن زیرا طبیبان عاجزند اندر دوای خویشتن
به‌طور کلی از زندگی ابن ربن اطلاعات زیادی موجود نیست و اکثر اطلاعات موجود نیز خودنوشته‌های او هستند. به‌نظر می‌رسد در کودکی شاهد شورش طبرستان بوده و وفاتش هم در حوالی نیمه قرن سوم رخ داده‌است. خاندان او در علم شهرت داشتند و شخص ابن ربن نیز ابتدا در طبرستان به‌عنوان دبیر نزد مازیار بن قارن کار می‌کرد و پس از اعدام مازیار توسط خلیفه، به بغداد رفت و از نزدیکان خلفا شد. او ابتدا مسیحی بود و در عراق مسلمان شد؛ بعداً حتی کتابی نیز در باب برتری‌های اسلام نسبت به سایر ادیان نوشت. ابن ربن در علوم اسلامی و داروشناسی نیز مهارت داشت و کشف مسری بودن سل را هم به او نسبت می‌دهند. از کتبی که به ابن ربن نسبت داده شده، تعداد کمی باقی مانده‌اند که مهم‌ترین آنها فردوس الحکمه است.
وآن که گر بر زمانه قهر کند نوشداروش همچو زهر کند
الأبنیه عن حقایقِ الأدویه، کهن‌ترین کتاب فارسی در زمینه داروشناسی و یکی از کهن‌ترین آثار به نثر فارسی است که به دست ابومنصور موفق هروی، داروشناس ایرانی سدهٔ چهارم هجری نوشته شده‌است.
در داروشناسی، عبارت آگونیست-آنتاگونیست یا آگونیست/آنتاگونیست آمیخته برای اشاره به دارویی به کار می رود که تحت برخی شرایط همچون آگونیست (ماده ای که کاملاً گیرنده ای که به آن متصل می شود را فعال می کند) و در شرایط دیگری همچون آنتاگونیست (ماده ای که گیرنده ای که به آن متصل می شود را فعال نکرده و قادر به مسدود کردن فعالیت دیگر آگونیست ها است) رفتار می کند.
امروزه برخی از محققان عرب، ابن صوری را بنیادگذار گیاه‌شناسی علمی نوین معرفی می‌کنند. البته باید توجه داشت که امکان مشخص کردن جایگاه ابن صوری در تاریخ علم گیاه‌شناسی، بدون دسترسی به کتاب مفقوده او (الادویه المفرده) امکان‌پذیر نیست. آثار وی در جهان غرب نیز شناخته شده‌است و از کتاب وی به عنوان مرجعی در داروشناسی در اروپا یاد می‌شود.
هر که اینجا به نشد آنجا برو داروش کن کاین چنین معلول را به سازد آن آب و هوا
غلبه فروش خواجه که ما را گرفت باد بنگر که داروش ز چه فرمود اوستاد