معنی کلمات "فرهنگ فارسی" - صفحه 32
- آشتیان
- آشتی کردن
- آشتی
- الکترونیک
- بزو
- الیه
- راصد
- آمرغ
- آخال
- اعوان
- اجباراً
- بازنشستگی
- اکابر
- بثورات
- بریک
- بادبانی
- اهوی
- آلام
- برگاشتن
- برداشتن
- بادامی
- آدرنال
- آلرژی
- بند شدن
- احتقان
- ادکن
- انسولین
- آبفشان
- تفنن
- ترمومتر
- دماسنج
- افرازه
- آموزانیدن
- اکال
- آنا
- بحر
- آب پشت
- برچسب
- بادافره
- ایزدی
- آرد
- انبازی
- اثاث
- استر
- برش
- بدار
- آبداری
- اعاده
- آهون
- آهن بر
- بار خاطر
- ازخ
- آبدار
- آب دار
- انگلیسی
- برخ
- اشتر
- بازارگاه
- آرسان
- ارسان
- اخرم
- آبگیر
- احلیل
- ابل
- احوال
- اوضاع
- بارا
- آب وهوا
- برم
- بازرگانی
- بسته کار
- ارضه
- بالت
- برآورد
- آدر
- آتشه
- باده
- استحاضه
- استظهار
- ابواب
- آثار
- آب و هوا
- آب باران
- آینه
- آبدان
- از
- آب انبار
- اول
- باری
- برجیس
- بردن
- آخور
- ایت
- باده گسار
- افتان
- برخاستن
- بحق
- آناً
- اطاق
- آخر دست
- باربری
- اتاق
- اوانی
- باب
- انتظار
- آب کردن
- آبگیری
- آگاه
- ادیال
- احداث
- احساس
- انگیر
- باخر
- باستانشناس
- بازداشت کردن
- اخوی
- آخرک
- آخرالامر
- باهن
- ادنی
- بر زدن
- احد
- ادامه
- استوارت
- استخدام
- اکید
- اسکولاستیک
- آزادی
- آرامکردن
- بخشیدن
- بستگی
- اوه
- انار
- اختصاص
- بررسی
- افشاری
- بابا جان
- اشکی
- اکتساب
- آفریدن
- آسمانه
- بریگاد
- انفصال
- آرام ده
- آرام بخش
- بربست
- برهه
- آرمش
- آرام کردن
- ابوت
- اسرائیل
- امشی
- ایمنی
- آرامش
- آسید
- بروی
- اکار
- افعي
- سِفر
- آدمی خوار
- بطبع
- اشارت
- بزهکار
- بذل
- برند
- آتش نشانی
- بازرس
- انگار
- آسیاب
- افق
- استقرا
- اجر
- آب چشم
- آب نما
- آبنما
- بازتاب
- آسیبدیده
- آسیب دیده
- برهم خوردن
- انفساخ
- انفس
- اثمار
- بتول
- اثم
- آثام
- آپارتمان
- بدآموزی
- بدگو
- آموزی
- آیس
- برقی
- استریلیزه
- استریل
- آرایشگاه
- بربر
- افکندگی
- آنچنان
- آبچین
- آرامیدن
- خمیره