باده گسار

معنی کلمه باده گسار در لغت نامه دهخدا

باده گسار. [ دَ / دِ گ ُ ] ( نف مرکب ) می گسار و شراب خواره. ( ناظم الاطباء ). باده نوش. ( شعوری ج 1 ورق 160 ). باده خوار. ( آنندراج ). باده کش :
چو شب دو بهره گذشت از دو گونه مست شدم
یکی ز باده و دیگر ز عشق باده گسار.فرخی.بود بهرام روز و شب بشکار
گاه بر باد و گاه باده گسار.نظامی.

معنی کلمه باده گسار در فرهنگ معین

( ~. گُ ) (اِفا. ) می خوار، شراب - خوار.

معنی کلمه باده گسار در فرهنگ عمید

باده خوار، می گسار، آن که عادت به نوشیدن باده دارد.

معنی کلمه باده گسار در فرهنگ فارسی

( اسم ) شرابخوار میخوار .
باده دارد، باده وار، می گسار، آنکه عادت به نوشیدن

جملاتی از کاربرد کلمه باده گسار

گاه ناهید لولی رعنا کندت باد سار و باده گسار
نه که از جام شوی باده گسار داریش بر کف دست آبله وار
جام می است لعل تو لیکن به جرعه ای زان جام یاد باده گساران نمی کنی
آنان که زنند از پی دلجوئی او گام خون جگر و دل را چون باده گسارند
وعده ای از لبش امروز به میخانه رسید از دل باده گساران غم فردا برخاست
نرگس مست بصد غمزه بباغ اندر چون دو چشم صنمی باده گسار آید
در صومعه زهاد نهان باده گسارند از شیوهٔ ما اهل ریا را که خبر کرد
باده گساران نمی دهند مَی از دست پرده سرایان نمی نهند دف از چنگ
باده گسار و غمزه زن راه به محتسب فکن تا کشد آن سبوشکن بر سر خود سبوی تو
کیفیت صهباست به جام سخن من ای باده گساران، برسانید دماغی