( آب کردن ) آب کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تذویب. گداختن. اذابه. ذوب. مذاب کردن. حل کردن. محلول ساختن. || مجازاً، فروختن چیزی بنهانی. بفروش رسانیدن کالایی کم مشتری و کاسد یا قلب و ناروا. - دل کسی را آب کردن ؛ او را در مطلوب و آرزویی انتظار دادن.
معنی کلمه آب کردن در فرهنگ معین
( آب کردن ) (کَ دَ ) (مص م . ) ۱ - ذوب کردن . ۲ - (عا. ) به حیله جنس نامرغوب را فروختن .
معنی کلمه آب کردن در فرهنگ فارسی
( آب کردن ) ( مصدر ) ۱ - مایع ساختن تبدیل باب کردن ذوب کردن گداختن : آب کردن روغن آب کردن فلز . ۲ - ریختن آب در ظرف حوض و غیره . ۳ - جنس نامرغوب را فروختن ( مخصوصا بانواع حیله ) . یا آب کردن دختر . بشوهر دادن او بحر نحو که میسر باشد . یا دل کسی را آب کردن . او را در مطلوب و آرزویی منتظر کردن . گداختن بفروش رسانیدن کالایی کم مشتری
معنی کلمه آب کردن در ویکی واژه
ذوب کردن. به حیله جنس نامرغوب را فروختن. فارسی:
جملاتی از کاربرد کلمه آب کردن
ندارد گریه افسوس با اعمال بد سودی که در جنس آب کردن، می فزاید ناروایی را
کسی را که دانی تو از تخم کور که بر خیره این آب کردند شور
پس دست راست بر دست چپ همچنین کند که گفتیم، و براند، و بدین صفت که بیان کردیم آن را مسح کند. آن گه کف هر دو دست بهم درمالد، و انگشتان بمیان یکدیگر برآرد، و بمالد. و اگر زیادت ازین کند چندان که غبار بجمله دست رسد روا باشد. و آن گه باین یک تیمّم یک فریضه نماز بیش نگزارد، و نوافل چندان که خواهد. و چون فریضه دیگر خواهد کرد، دیگر بار تیمّم کند. این شرح و بیان مذهب شافعی است. و ابو حنیفه در بعضی ازین مسائل میخلاف کند، گفت: وقت نماز درآمدن در تیمّم شرط نیست، و طلب آب کردن پیش از تیمم واجب نیست، و گفت: بیک تیمّم بیش از یک فریضه گزاردن رواست. هم چنان که بیک طهارت چندان که خواهد فرائض نماز گزارد، تیمّم همچنانست. و گفت: در تیمّم اعتبار بخاک نیست، بلکه اگر دست بر سنگ سخت زند، و مسح کند رواست، و هر چه از جنس زمین بود چون کحل و زرنیخ و گچ و سنگ و مثل آن تیمّم بر آن روا بیند. و بمذهب مالک اعتبار بزمین است و هر چه بزمین متّصل، چون درخت و نبات. اگر دست بر درخت زند و مسح کند روا بیند. و ثوری و اوزاعی درین بیفزودند، و گفتند: اعتبار بزمین و هر چه بر زمین است اگرچه متصل نباشد، تا آن حدّ که اگر بر زمین برف و تگرگ بود دست بر برف و تگرگ زند و مسح کند، روا دارند. امّا شافعی گفت: اعتبار بخاکست، که مصطفی (ص) خاک مخصوص کرد، گفت: «و جعل ترابها لنا طهورا».
پس گوئیم بسم الله الرحمن الرحیم و نام الله دلیل است بر پدید آوردن خدایتعالی مر چیز های نخستین را نه از چیزی بدانچه این نامی است ناشکافته از چیزی دیگر تا از جهت لفظ مرورا با معنی نسبت نباشد بر مثال بیرون آمدن چیزی نه از چیز دیگر و این دلیل است بر بیرون آوردن خدایتعالی مر روحانیانرا نه از چیزی که هر دو بیکدیگر مانند نام ناشکافته است و چیزی پدید آورده نه از چیزی و باز رحمن نام دوم است ازین ترتیب شکافته است این نام از رحم چنانکه رسول علیه السلام گفت : ان الله احب الارحام و امر بوصلها و اشتق لنفسه اسما و هو الرحمن گفت خدای دوست دارد مر ارحام را و بفرمود پیوستن بآن و بشکافت خویشتن را نامی از آن و آن نام رحمن است و دلیل است بر پیدا آوردن خدای مر چیز های آشکارا از پوشیده چون پدید آوردن رحم مر چیز های آشکارا را از پوشیده و رحیم شکافته است از رحمت و گرد گرفته است هم مر چیزهای آشکارا از نخستین و هم مر چیزهای پوشیده بودنی را و رحمت مهر باشد که آن پدید آید اندر دل که پیونداند هر نیکی را بدیگری یا بگسلاند بدی را از دیگری پس خدایتعالی رحمن است بر ما بدانچه ما را بدان حاجت است از آشکاراییها چون خوردنی و آشامیدنی و پوشیدنی و آنچه اندرین سرایست و رحمت است بر باطنهای ما و رساننده است بما آنچه نفسهای ما را بدان حاجت است بر زبان پیغمبران خویش و گماشتگان پیغمبران و شرح آن بر پیغمبر افتد و بر وصی و بر امام و از ایشان بفرودستان ایشان رسد و ازین نامها چنانکه گویم این آیت که مر جملگی این عدد را گرد گرفته است چنانکه گویم این آیت که بسم الله الرحمن الرحیم است چهار کلیمه است دوازده حرفست چون ب س م ا ل ه ر ح ن ی وبه نه پاره است بدین وجه اول بسم دوم الف سویم لله چهارم الف پنجم لر ششم حمن هفتم الف هشتم لر نهم حیم و جمله نوزده حرفست و از جمله ده حرف که بنای این نه آیت بر آنست پنج حرف بر یک حالست و نه مکرر است چون ب س ه ن ی و پنج ازو یک حالست و مکرر است چون م ا ل ر ح پس گوئیم که چهار کلیمه ازو دلیل است بر چهار اصل دین دو ازو روحانی و دو ازو جسمانی و نه پاره ازو دلیل است بر دو حد جسمانی و هفت خداوندان ادوار بزرگ و پنج حرف که اندر هر یکی یک پاره بیش نیست دلیلست بر پنج حد روحانی که ایشان هرگز از حال بر نگردند و باقی اند چون اول و ثانی و جد و فتح و خیال و پنج حرف که اندرو بتکرار باز آمده است دلیل است بر پنج حد جسمانی که اندر هر دوری مرتبه ایشان روانست چون ناطق و اساس و امام و حجت و لاحق و سه حرف بسم پیش از چهار حرف الله است دلیل است که از راه سه فرع چون لاحق و حجت و امام مر چهار اصل را بتوان شناخت و اندر آبدست نیز همچنین سه سنت است چون طهارت کردن و دهن و بینی آب کردن پیش از چهار فریضه است چون روی شستن و دست تا بآرنج شستن و سر و پای را مسح کشیدن و پس (از) بسم الله الرحمن الرحیم دوازده حرفست دلیلست بر دوازده حجت پس از هفت امامان که تائید از ایشان پذیرند و بخلق رسانند و بجملگی نوزده حرفست دلیل است بر هفت خداوندان دور بزرگ که ناطق اول تا ناطق آخر و دوازده حجت ایشان (و) بر هفت امامان و خداوندان دور کهین اند و (به) حجتان که از فرمان ایشان باشند که ایشان بر اهل دوزخ که نادانانند موکلانند تا مر ایشانرا از دوزخ برهانند اگر ایشان اطاعت دارند و خدایتعالی مر ایشانرا بر موکلان دوزخ مثل زند بدین آیت قوله تعالی:علیها تسعه عشر و این هفت و دوازده موکلانند از ایزد تعالی بر بیرون آوردن مر نفسهای خلق را از حد قوت بحد فعل تا بنعمت باقی رسند همچنانکه هفت ستاره رونده و دوازده برج موکلند بر پرورش جسد های خلق تا بنعمت فانی اینجهان برسند و مردمان ازین چهار کلیمه مر دو کلیمه بسم الله را بیشتر گویند اندر کارها و سبب آن از دو رویست یکی آنست که این دو کلیمه نخستین دلیل است بر دو حد جسمانی و مردم را رسیدن بروحانی از راه جسمانیست و با او آشناتر است بهم جنسی که (با)او دارد از روی جسم و دیگر آنست که این هفت حروف که این دو کلیمه ازوست دلیل است بر خداوندان ادوار بزرگ که ایشان آشکارا اند و حجتان ایشان پوشیده اند مگر از مومنان پس مردم مرین هفت تن را بیشتر شناسند که آن دوازده تن را همچنانکه مر ستارگان رونده را هر کس بشناسند و بینند و مر دوازده برج را جز کسانیکه علم نجوم خوانده اند نتوانند دیدن و شناختن.
دلم از رشک پر خونآب کردند بدین عبرتگهم پرتاب کردند
به زیر پرده جانها آب کردند تن اندر خاک و خون پرتاب کردند
پس از شکست خوردن توسط سوپر سونیک، تیلز و ناکلز، متال سونیک به ظاهر اصلی خود باز میگردد و بعدا دوباره بهعنوان آنتاگونیست اصلی در سونیک خارپشت (اوویای) ظاهر میشود که در این اوویای اگمن تواناییهای سونیک را ضبط میکند و آنهارا درون متال سونیک آپلود میکند، متال سونیک در اوویای در تلاش برای نابودی دنیا قبل از پرتاب شدن توسط سونیک در گدازه است، وی به عنوان شخصیتی قابلبازی در سونیک ریوالز ایفای نقش کرده است وی در این بازی برای کمک به اگمن نگا به قصد تصاحب جهان دوباره برنامهریزی شده است و بعدا بهعنوان یکی از شخصیتهای قابلبازی در سونیک ریوالز ۲ برمیگردد و اینبار بهدستور اگمن برای همکاری با شدو بهمنظور متوقف کردن نقش بر آب کردن اگمن نگا به ایفای نقش میپردازد.
خامشی در عالم آب است از مستی حجاب گرچه تسخیر نفس در آب کردن مشکل است
سیاهان مازندران سر بسر نیارند از این آب کردن گذر
اعتراض کشاورزان اصفهانی به انتقال آب زایندهرود به یزد، در سالهای اخیر در جریان بوده و از جمله در سال ۹۱ گروهی از کشاورزان شرق اصفهان اقدام به شکستن لولههای انتقال آب کردند که منجر به درگیری آنها با نیروی انتظامی و مجروح شدن تعدادی از آنها شد.
چهارم با تنک پایه خسان و سبک سایه کسان شادکامی را کار آب کردن و آب کار نیک نامی بردن، شعر:
کاخر جگر تشنه و عطشان به لب آب کردند جدا سر ز تنش دیده پر نم