استوارت

معنی کلمه استوارت در لغت نامه دهخدا

استوارت. [ اِ ] ( اِخ ) نام خاندانی سلطنتی است که ابتدا در اسکاتلند و سپس در تمام جزیره بریتانیای کبیر فرمانروا بوده اند. جدّ اعلای این خاندان والتر نام داشت. این شخص در 1060 م. از طرف ملکم سوم سلطان اسکات در رأس حکومت و امارتی کوچک قرار گرفت. این گونه منصب را بزبان اسکاتلندی استوارت مینامند و این کلمه مجازاً برای والتر و اعقاب او لقب و عنوان مخصوص شد. والتر چهارم پادشاه اسکات که یکی از احفاد استوارت مذکور بود با دختر روبرت اول پادشاه اسکات ازدواج کرد. و پسر وی هم بنام روبرت دوم از سال 1370 تا 1390 م. حکمران اسکات بود که نخستین پادشاه این خاندان محسوب میشود. پادشاهان اسکات تا سال 1603 م. از این نسل بودند و در این تاریخ ژاک ششم از سلاطین همین خانواده بمناسبت انگلیسی بودن مادرش ، بجلوس بر تخت موروث انگلستان دعوت شد. به این طریق دو کشور انگلستان و اسکاتلند در تحت سلطنت واحده قرار گرفتند. ژاک ششم عنوان ژاک اول را اتخاذ کرد. در نتیجه حوادث و اغتشاشات سال 1688م. ژاک دوم خلع شد و او آخرین حکمران مرد از این خاندان محسوب میشود. اما دختر همین پادشاه مخلوع ماری استوارت زوجه گیوم پادشاه منصوب ، منسوب بخانواده ارانژ بود و بعد از این گیوم هم آنه خواهر ماری استوارت از سال 1702 تا 1714 م. بر تخت سلطنت جلوس کرد و از این تاریخ ببعد سلطنت انگلستان بخاندان هانوور منتقل گشت و در همین حال ژاک ادوارد پسر ژاک دوم بکشورفرانسه گریخت و برای نیل بمقام ولیعهدی خواهر خود از لوئی چهاردهم استمداد جست ولی کاری از پیش نرفت. پس از او پسرش شارل ادوارد برای مدافعه از حقوق وراثت پدر به اسکات و انگلستان لشکر کشید و او هم سودی ازاین سودا ندیده بعقب نشینی به ایتالیا مجبور شد. ژاک دوم پسر دیگری بنام هانری بنوآ نیز داشت و او هم بطریقت رهبانیت درآمد و رتبه کاردینالی یافت و بالاخره در سال 1807 م. وفات کرد و به این طریق سلاله استوارت منقرض گردید. و رجوع به ژاک و شارل و ماری شود.
استوارت. [ اِ ] ( اِخ ) دوگالد. فیلسوف اسکاتلندی. مولد بسال 1753 م. در شهر ادمبورگ و وفات در 1828 م. پدر وی در دانشگاه ادمبورگ استاد ریاضی بود. این پسر هم در 19سالگی به دانش یاری پدر منتخب شدو بتدریج جانشین حقیقی او گشت. کتابهای بسیار در فلسفه و مخصوصاً روان شناسی و بیان احساسات انسانی نگاشته و فلسفه را با فنون طبیعی تطبیق کرده است. آثار او مشهور و مقبول است و در 11 مجلّد منتشر شده است.

معنی کلمه استوارت در فرهنگ فارسی

فیلسوف که ابتدا در اسکاتلند و سپس در تمام جزیر. بریتانیای کبیر فرمانروا بوده اند.
( استو آرت ) نام خاندان سلطنتی در اسکاتلند

جملاتی از کاربرد کلمه استوارت

خسته باشی استوارت می کند پخته مثل کوهسارت می کند
به دلیل یک خطای اداری، دو دانشجوی مرد، ادی خجالتی و روشنفکر (جاش چارلز) و استوارت یک جوک آمریکایی (استیون بالدوین) با یک هم اتاقی زن مواجه می‌شوند. دانشگاه فکر می‌کرد که الکس (لارا فلین بویل) یک مرد است (بر اساس نام او) و بنابراین این سه دانشجو مجبور می‌شوند با یکدیگر زندگی کنند تا زمانی که دانشگاه بتواند الکس را به محل اقامت زنان منتقل کند.
هیوستون استوارت چمبرلین فیلسوف آلمانی-بریتانیایی، آریایی‌ها را هندواروپایی‌های خالص سفیدپوست می‌دانست.
ایدهٔ «خاستگاه شمالی آریایی‌ها» به ویژه در آلمان تأثیرگذار بود. عموماً باور بر این بود که «آریایی‌های ودایی» از نظر قومی با گوت‌ها، وندال‌ها و دیگر مردمان آلمانی باستانی در دورهٔ مهاجرت یکسان هستند. این ایده اغلب با عقاید یهودستیزی آمیخته بود. تمایز بین قوم «آریایی» و «سامی» بر اساس تاریخِ زبانی و قومیِ فوق‌الذکر بود. یک نظریه کامل و بسیار گمانه‌زنی پیرامونِ تاریخ آریایی و یهودستیزی را می‌توان در اثر اصلی آلفرد روزنبرگ، به نامِ اسطورهٔ سدهٔ بیستم یافت. اقوام سامی به عنوان یک حضور بیگانه در جوامع آریایی تلقی می‌شدند و نظریه‌پردازان پیشانازی مانند هیوستون استوارت چمبرلین اغلب مردم سامی را به عنوان عامل تبدیل و تخریب نظم و ارزش‌های اجتماعی و عاملِ سقوط فرهنگ و تمدن اشاره می‌دیدند.
این فعالان همچنین معتقدند پس از تجمعات با هدف حمایت از رود کارون در اهوازی که مجموعه‌ای از سایر فرهنگ‌های مختلف استان در آن زندگی می‌کنند، کارون توانست کارکرد جدید خود را نشان دهد. آن‌ها می‌گویند تعریف جدیدی که کارون ارائه داده، نیازمند تأمل و تمرکز بیشتری است. این فعالان اعلام کردند که نباید فراموش کرد نمونه‌های بسیاری از فجایع زیست‌محیطی در ایران، وحدت را استوارتر کرد. همچنین عضو هیئت علمی دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز نیز با حضور در مراسم نمادین زنجیره حمایت از کارون آن را یک اعتراض کاملاً علمی و منطقی نسبت به هدرروی منابع ملی دانست که هیچگونه شائبه سیاسی و منطقه‌ای در آن نیست.
در بنای لاجوردی سقف‌گردون بس خلل افتد ز حزم استوارت
پیش تو جان شکافم و باور نیایدت هرگز ندیده ام ز تو بی استوارتر
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. و چون در ضمان سلامت‌ و نصرت ببلخ رسیدیم- زندگانی خان اجلّ دراز باد- و همه اسباب ملک منتظم گشت، نامه فرمودیم‌ با رکابداری مسرع‌ تا از آنچه ایزد، عزّذکره، تیسیر کرد ما را، از آن زمان که بسپاهان برفتیم تا این وقت که باینجا رسیدیم، از فتحهای خوب که اوهام و خاطر کس بدان نرسد، واقف شده آید و بهره از شادی و اعتداد بحکم یگانگیها که میان خاندانها مؤکّد است برداشته آید؛ و یاد کرده بودیم که بر اثر رسولان فرستاده شود در معنی عقد و عهد تا قواعد دوستی که اندران رنج فراوان برده آمده است تا استوار گشته، استوارتر گردد.
پس گوییم که مر روح نباتی (را با روح حیوانی مشارکت) است اندر کشیدن (غذا) و افزودن و زادن مانند خویش، و فرق میان ایشان آن است که مر روح حیوانی را حرکت انتقالی است و مر دشمن خویش را بشناسد وز غذای خویش مژه یابد و مر روح نباتی را این معنی ها نیست. اما اگر کسی چنان گمان برد که ما اندر فرق به میان این دو روح مر جفت گرفتن را از بهر تناسل فراموش کردیم که مر حیوان را شناخت جفت خویش است تا با هیچ حیوان که نه از نوع او باشد جفت نگیرد و مر نبات را این نیست، گمان او نه درست باشد، از بهر آنکه جفت گرفتن نبات به نوع خویش استوارتر و درست تر از جفت گرفتن حیوان است. و دلیل بر درستی این قول آن است که هر دانه ای از دانه های رستنی جفتی است که مر یکی را از او منزلت نری است و مر دیگری را منزلت مادگی است، و از آفرینش مر او را چو حرکت به خواست و انتقالی نیست، بر یکدیگر بسته و جفت کرده پدید آمدستند که جدا نشوند و هر یکی از ایشان جز مر آن جفت را که با او بسته است نپسندد و با دیگری هم از جنس خویش نیامیزد و جفت نگیرد، پس با دیگر جنس چگونه آمیزد؟ چنانکه اگر کسی دو دانه گندم را که هر یکی از آن جفتی است بر یکدیگر بسته، از یکدیگر جدا کند و جفت این را بدان و جفت آن را بدین بدل کند، هرگز نروید و حال دیگر دانه ها به جملگی هم این است، و حیوانات مر جفتان خویش را بدل کنند و با دیگر جفتان بیامیزند. پس درست شد که جفت گرفتن (دانه های نباتی به قوت روح نباتی قوی تر از جفت گرفتن) حیوان است (به روح حسی.)
ادگار استوارت فی (۸ اکتبر ۱۹۰۸ – ۱۴ نوامبر ۲۰۰۹) یک قاضی اهل بریتانیا بود. او پسر سر سام فی بود، مدیر کل راه آهن مرکزی بزرگ و در دانشگاه مک گیل تحصیل کرده بود، و کالج پمبروک، کمبریج.
«ماری آنتوانت»، «بالزاک»، «ماکسیم گورگی»، «ماژلان»، «ماری استوارت»، «فروید» و «ژوزف فوشه» اشاره نمود.
بارهٔ در هم نیارد کرد گیتی ثابت ارکان‌تر ز حزم استوارت
در سال ۱۹۵۵، هیچکاک شهروند ایالات متحده آمریکا می‌شود. در همان سال، سومین فیلمی که او با نقش آفرینی گریس کلی ساخت به روی پرده می‌رود. گرفتن یک دزد (۱۹۵۵) در ریویرای فرانسه روایت می‌شود که کری گرانت و گریس کلی از بازیگران آن هستند. این آخرین همکاری کلی با هیچکاک بود، پس از آن او در سال ۱۹۵۶ با رینیه سوم، شاهزاده موناکو ازدواج کرد و به حرفه سینمایی خود پایان داد. هیچکاک پس از گرفتن یک دزد، فیلم مردی که زیاد می‌دانست را که در سال ۱۹۳۴ ساخته بود را مجدداً در سال ۱۹۵۶ بازتولید می‌کند، این‌بار با بازی جیمز استوارت و دوریس دی، در این فیلم دوریس دی ترانه‌ای را خلق می‌کند که برنده جایزه اسکار بهترین ترانه می‌شود.
او زمانی که وکیل و کارمند ارشد انجمن کمک‌های حقوقی بود، مدت کوتاهی وکالت لری دیویس را برعهده داشت که متهم به کشتار و سرقت از فروشندگان مواد مخدر شده بود. در سال ۱۹۹۰، کوهن برای وکالت از شیخ عبدالرحمن یاسین، مغز متفکر بمب‌گذاری مرکز تجارت جهانی در سال ۱۹۹۳ به ویلیام کونتلر و لین استوارت (که برای این پرونده محکوم شده بود) پیوست.
بدان که با کسی برادری و دوستی داشتن از بهر خدای تعالی از عبادتهای فاضل است و از معاملات بزرگ در دین. رسول (ص) گفت، «هرکه خدای تعالی به وی خبری خواسته باشد، وی را دوستی شایسته روزی کند تا اگر خدای تعالی را فراموش کند یادش دهد و اگر یاد کند یار وی باشد». و گفت (ص)، «هیچ دو مومن به یکدیگر نرسند که نه یکی را از آن فایده ای باشد در دین»، و گفت، «هرکه کسی را در راه خدای تعالی به برادری گیرد وی را در بهشت درجه رفیع بدهند که به هیچ عمل دیگر بدان درجه نرسد.» و ابو ادریس خولانی، معاذ را گفت، «من تو را دوست دارم برای خدای تعالی»، گفت، «بشارت تو را که از رسول (ص) شنیدم که روز قیامت کرسیها بنهند گرداگرد عرش. گروهی را که رویهای ایشان چون ماه شب چهارده بود، همه خلق در هول قیامت باشند و ایشان ایمن و همه در بیم باشند و ایشان ساکن و ایشان اولیای خدای تعالی باشند که ایشان را نه بیم بود و نه اندوه گفتند، «یا رسول الله این قوم کیانند؟» گفت، «المتحابون فی الله، ایشان کسانی اند که یکدیگر را برای خدای تعالی دوست دارند». و رسول (ص) گفت، «هیچ دو کس برای خدای تعالی دوستی نگرفتند، که نه دوست ترین ایشان نزد خدای تعالی آن بود که آن دیگر را دوست تر داشت»، و گفت، «خدای می گوید حق است دوستی من کسانی را که زیارت یکدیگر کنند برای من و با یکدیگر دوستی کنند برای من و با یکدیگر دوستی کنند برای من و با یکدیگر در مال مسامحت کنند برای من و یکدیگر را نصرت کنند برای من»، و گفت، «خدای تعالی گوید در روز قیامت کجایند آن کسانی که برای من با یکدیگر دوستی گرفتند تا امروز که هیچ سایه ای نیست که پناه خلق باشد ایشان را در سایه خویش بدارم؟» و گفت، «هفت تن، روز قیامت که هیچ کس را سایه ای نباشد، در ظل خدای تعالی باشند: یکی امیر عادل، دوم جوانی که در ابتدای جوانی در عبادت برآمده باشد، سیم مردی که از مسجد بیرون آید دل او به مسجد آویخته بود تا به مسجد برسد، چهارم دو تن که برای خدای تعالی با یکدیگر دوستی دارند، بر آن گرد آیند و بر آن جدا شوند، پنجم کسی که در خلوت خدای تعالی را یاد کند و چشم وی پرآب شود، ششم مردی که زنی با حشمت و جمال وی را به خویشتن خواند وی از ترس خدای تعالی اجابت نکند، هفتم مردی که صدقه بدهد به دست راست که دست چپ وی از آن آگاه نباشد». و گفت، «هیچ کس زیارت برادری نکند از برای خدای تعالی، الا فرشته ای منادی می کند از پس وی که فرخ و مبارک باد تو را بهشت خدای تعالی». و گفت، «مردی به زیارت می شد به نزدیک دوستی، خدای تعالی فرشته ای را بر راه او فرستاد تا گفت کجا می روی؟» گفت، «به زیارت فلان برادر». گفت، «حاجتی داری به نزدیک وی؟» گفت، «نه». گفت، «پس چرا می روی؟» گفت، «برای خدای تعالی وی را دوست دارم»، پس گفت، «خدای تعالی مرا به نزدیک تو فرستاد تا تو را بشارت دهم که خدای تعالی تو را دوست می دارد به سبب دوستی تو وی را. و بهشت تو را واجب کرد بر خود». و رسول (ص) گفت، «استوارترین دستاویزی در ایمان، دوستی و دشمنی است برای خدای تعالی».
استوارت گالبریت چهارم می‌نویسد که فیلم «برای این مجموعه بهتر از حد متوسط نیست، اما باز هم میانگین این سریال به طرز فوق العاده ای بالاست.» او خاطرنشان می‌کند که این اولین قسمت از سریال است که در آن میتسوئو برادرزاده تورا-سان نقش مهمی در داستان بازی می‌کند.
در دل از عشق کسی گر خار خارت اوفتد قصه درد دل من استوارت اوفتد
دور رای استوارت کافتابش نقطه‌ایست در کشید از استقامت، خط به خط استوا
اِما رز رابرتز متولد ۱۰ فوریه در نیویورک، ایالات متحده آمریکا است. او تنها فرزند اریک رابرتس و کایلی کانیگهام است. پدر و مادرش زمانی که او تنها یک سال داشت از یکدیگر جدا شدند و سرپرستی او با مادرش کایلی بود او همچنین رابطهٔ خوبی با پدرش ندارد با اینکه پدرش او را دوست دارد هرچند با عمه‌اش جولیا رابرتس رابطه بسیار صمیمانه دارد، او بعدها اعتراف کرد که عشقش به بازیگری به خاطر عمه اش جولیا شکل گرفته‌است؛ و دوران تحصیلاتش را در شهر لس آنجلس سپری کرد. رابرتز زمانی که کودک بود اوقات فراغتش را به حضور در پشت صحنه فیلمهای عمه مشهورش می‌گذراند و همین امر سبب شد تا او تصمیم بگیرد برای باقی عمرش حرفه بازیگری را دنبال نماید. از دوستان صمیمی او می‌تواند به کریستن استوارت و لی میشل اشاره کرد.
در هر زمین نهاده، قوی پنجه کلک من در مدحت استوارتر از آسمان، اساس