اوضاع

معنی کلمه اوضاع در لغت نامه دهخدا

اوضاع. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وضع. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). حالها. ( آنندراج ). احوال. رجوع به وضع شود.
- اوضاع زندگی ؛ اسباب زندگی و برگ و ساز. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه اوضاع در فرهنگ معین

(اَ یا اُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ وضع . ۱ - هیئت ها، شکل ها. ۲ - احوال . ،~ کسی را بی ریخت کردن آرامش کسی را به هم زدن ، وضع کسی را به هم ریختن . ،~ و احوال چگونگی کارها، کیفیت چیزی یا جایی .

معنی کلمه اوضاع در فرهنگ عمید

= وضع

معنی کلمه اوضاع در فرهنگ فارسی

جمع وضع
( اسم ) جمع وضع ۱ - هیئتها شکلها طرزها. ۲ - احوال : اوضاع سیاسی .

معنی کلمه اوضاع در ویکی واژه

جِ وض
هیئت‌ها، شکل‌ها.
احوال. ؛~ کسی را بی ریخت کردن آرامش کسی را به هم زدن، وضع کسی را به هم ریختن. ؛~ و احوال چگونگی کارها، کیفیت چیزی یا جایی.

جملاتی از کاربرد کلمه اوضاع

از بصیرت نبود خرج تماشا گشتن چشم پوشیدن از اوضاع جهان دیده وری است
در سدهٔ نوزدهم، اوضاع ناحیه ناآرام بود و فرمانروایان یکی پس از دیگری به سرعت می‌آمدند. گابریل گارسیا مورنو در دههٔ ۱۸۶۰ با پشتیبانی کلیسای کاتولیک رم کشور را متحد ساخت. در اواخر دههٔ ۱۸۰۰، تقاضای جهانی برای کاکائو باعث وابستگی اقتصاد به صادرات کالا شد و این شرایط باعث مهاجرت به مناطق حاصلخیز ساحلی شد.
داستان پلی‌آنا دربارهٔ دختربچهٔ یتیمی است که او را پیش عمه‌اش به نام پلی فرستاده‌اند تا با او زندگی کند. عمه پلی سخت‌گیر و خشک و مقرراتی است. وقتی پلی‌آنا در این موقعیت قرار می‌گیرد سعی می‌کند خوش‌بین بماند و خوش‌بینی‌اش را به دیگران نیز تسری دهد. داستان پلی‌آنا این پیام را می‌فرستد که هر چقدر هم اوضاع سخت باشند، با خوش‌رویی و خوش‌بینی می‌توان هر موقعیتی را مساعد ساخت و به موفقیت رسید.
الکسیس سیپراس، نخست‌وزیر یونان سفر خود به بوسنی و هرزگوین را نیمه کاره رها کرد و برای کنترل اوضاع کشور و نظارت از آن به یونان بازگشت. وی از ارتش خواسته‌است که در مهار آتش‌سوزی‌های جنگل و کمک به مردم همکاری کند و کمک‌های بیشتری از استان‌های مجاور خواسته‌است. وی سه روز عزای عمومی در این کشور اعلام کرد.
ز اوضاع ناگوار بس است آنچه دیده ام آیینه مرا به جلا احتیاج نیست
با آرام شدن اوضاع سیاسی لبنان ام‌ای‌آ برنامه‌های توسعه خود را از سر گرفت. در همین راستا در سال‌های ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ تعدادی ایرباس ای۳۱۰–۳۰۰ خریداری شد.
هر که عبرت حاصل از اوضاع دنیا کرد و رفت یوسف خود را درین بازار پیدا کرد و رفت
ای دل ز اوضاع جهان بیگانه شو بیگانه شو با آن نگار خانگی همخانه شو همخانه شو
عصر روز سوم شهریور و در حالی که پیشروی قوای بریتانیا و شوروی در شمال و جنوب خاک ایران ادامه داشت، رجبعلی منصور با مشاهده بحرانی بودن اوضاع، تصمیم به استعفا گرفت. دریافت خبرهای مربوط به متلاشی شدن لشکرهای تبریز، رضائیه، گیلان، اردبیل، مشهد و کرمانشاه سبب شد تا رضاشاه لشکرهای مجهز دو پادگان مرکزی را در اطراف تهران به حالت دفاعی مستقر سازد. در همین روز، رضاشاه طی تلگرافی به روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا از وی خواست مانع پیشروی بریتانیا و شوروی در داخل ایران شود، اما دولت آمریکا با صراحت این درخواست را رد کرد و تأکید نمود که ایالات متحده، هدف بریتانیا را هدف خود می‌شمارد.
در بلند و پست اوضاع جهان کردیم سیر هردو، همچون جوهر و آیینه یکسان بوده است
بهر آسایش ابنای زمان گر خواهی که شود منتظم اوضاع جهان مختل
برخی از جوانان آمریکایی در خیابان وال استریت مقر بورس نیویورک در تاریخ ۱۷ سپتامبر در اعتراض به اوضاع وخیم اقتصادی و اختلاف طبقاتی آمریکا و سیاست کنونی این کشور دست به تظاهرات گسترده زدند.
او در ادامه فعالیتهای سیاسی گروهی به حزب ایران پیوست و در مجلس پانزدهم با حمایت حزب دموکرات ایران قوام از کرمان به مجلس شورای ملی راه یافت و در سال ۱۳۲۷ طی نطق جنجالی و پر سر و صدایی به شدت از وضع فساد ارتش و اوضاع نابسامان کشور انتقاد کرد. تا جایی که ساعد نخست‌وزیر وقت گفته بود: «تأثیر نطق پر مغز مهندس رضوی برای کشور از یک صد هزار قشون بیشتر بود»
گفت: می‌دانی که موضوع بحرین در جریان است. آنچه که من می‌خواهم، چون هنوز روابط سیاسی با بحرین رسماً به انجام نرسیده، چند روزی به بحرین برو، و غیررسمی تحقیقاتی بکن، ببین اوضاع آنجا در رابطه با ایران چگونه است ولی شرط دارد، که این مسئله خصوصی باقی بماند، و کسی از این موضوع باخبر نشود..
نشود دیده من باز چو بادام به سنگ بس که از دیدن اوضاع جهان سیرم من
سانتافه در خشونت‌های دههٔ ۱۹۷۰ و رکود دههٔ ۱۹۸۰ بیش از دیگر ایالات خسارت دید. اوضاع اقتصادی استان در دهه ۹۰ وخیم تر شد. اما تا سال ۲۰۰۲ به رشد اقتصادی ۷ درصدی رسید.
به اوضاع جهان مایل شدن اندازه دارد مسافر کار را چندان به خود مشکل نمی‌گیرد
محی‌الاسلام و المسلمین ارسلان‌شاه، ششمین حاکم قاوردی کرمان و پسر کرمان‌شاه است که در سال ۴۹۵ هجری پس از قتل ایران‌شاه به قدرت رسید. در دوران حکومت طولانی وی، اوضاع کرمان و منطقه رو به سامان رفت و درگیری‌ها با سلجوقیان بزرگ و همچنین درگیری‌ها با اتابکان یزد نیز با وصلت خانوادگی پایانی یافت.
باز دید اوضاع خم، بر هم شده همچنین از شیره خم کم شده
فلک گو هر زمان میگرد از این اوضاع بی حاصل نخواهد مرکز خاکی ز وضع خویش گردیدن