( آزخ ) آزخ. [ زَ ] ( اِ ) واژو. ( زمخشری ). بالو. ثؤلول. کوک. اَژخ. زخ. زگیل. پالو. سگیل. وارو. و آن برآمدگیهای خرد باشد چندِ ماشی و بزرگتر، گوشتین برنگ پوست و غیرحساس که بر دستها و گاه بر روی افتد : آن سرخ عِمامه بر سر او چون آزخ زشت بر سر...-ر.مرادی.ازراستی تو خشم خوری دانم بر بام چشم سخت بود آزخ.کسائی.و خداوندان فسون آژخ را بوی [ به جو ] افسون کنند بماه کاست و بپوشانندش تا آزخ فروریزد. ( نوروزنامه ). بگرد عارض آن ماه روی چاه زنخ سپاه زنگ درآمد بسان مور و ملخ گل رخانْش ز مشک سیاه خالی داشت چه جرم کرد که گل خار گشت و مشک آزخ ؟سوزنی. ازخ. [ اَ ] ( ع اِ ) گاو نر. ارخ. ازخ. [ اَ زَ ] ( اِ ) دانه های سخت باشد که از بدن آدمی برآید و درد نکند و آنرابعربی ثؤلول گویند. ( برهان ). سِلعه. ( منتهی الارب ).زگیل. زخ. آزخ. آژخ. بالو. صاحب ذخیره خوارزمشاهی گوید: ثُؤْلول ، و آنرا بشهر من یعنی گرگان گندمه گویند و اندر بعضی شهرهای خراسان ازخ گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ): ثعران و ثعروران بالضم فیهما؛ دو ازخ غلاف نره ستور و دو ازخ پستان گوسفند. ( منتهی الارب ). ازخ. [ ] ( اِخ ) شهری است در یازده فرسنگی سمرقند.
( آزخ ) ( اسم ) بر آمدگی کوچک گوشتین برنگ پوست و سفت و سخت و غیرحساس که بر دستها و پاها و روی و اعضاافتد زگیل بالو واژو ثوئ لول . زگیل کوک ثولول آزخ، زگیل، دانه کوچک سفت وسخت که روی پوست بدن پیدامی شودامادردندارد ( اسم ) زگیل شهری است نزدیک سمرقند
معنی کلمه ازخ در ویکی واژه
نک ز
جملاتی از کاربرد کلمه ازخ
بازخوانی این مطالب در دهههای هفتاد و هشت، در غرب، باعث شد کولونتای را به عنوان چهرهای در مبارزه برای آزادی و رهایی زنان و انقلاب جنسی، بشناسند.
آدم به بهشت بازخواهد گشت وقتی که مسیح بیاید و او و فرزندانش را نجات دهد.
تودست ازخود کجا داری بتحقیق که تا یارت دهد در عشق توفیق
البته این نیز گفتنی است که پس از نقد الف. خوزستانی و بازخورد محمد اصفهانی، وبگاه موسیقی ما نقدی دیگر با نگاهی مثبتتر از قبل، از آلبوم بیواژه با نویسندگی بهرنگ قدرتی منتشر نمود که در آن تکتک آهنگهای این آلبوم بررسی کردهبود و توضیح داد که آلبوم بیواژه زمانی وارد بازار شد که خیلی زودتر منتظر آن بودیم و اینکه هنوز اصفهانی حرف برای گفتن دارد و همینطور قرار است که در بیواژه به تعاریف جدیدی از محمد اصفهانی برسیم.
در داخل مسجد یک جماعتخانه در حدود ۶۰۰ متر مربع وجود دارد و یک گنبد با پوشش مرمر متکی بر ۱۰ ستون به علاوه بر این دیوارهای ضخیمی اطراف آنها را داراست. داخل جماعت خانه یک درب که منجر به آرامگاه عمر سهروردی وجود دارد که در کنار مقبره ای وجود دارد که به مستعصم منتسب است. (هر چند مسجدی دیگر اعظمیه مدعی استکه مقبرهی مستعصم در آن قرار دارد). در بالای این مقبره گنبد منحصر به فرد مخروطی وجود دارد که به سبک سلجوقی ساخته شدهاست. در داخل مسجد نمازخانه ای برای فصل تابستان در اطراف قبرستان قدیمی و یک محل برای نماز پنجگانه وجود دارد که گنجایش ۴۰۰ نمازگزار را دارد. گورستان در اصل با نام الوردیه شناخته میشد اما بعدها پس از دفن عمر سهروردی با نام گورستان عمر سهروردی شناخته شد.
گفتم از چیست بلند اقبالم گفت ازخشک لب وچشم نمت
فکر عمارت غبار خاطر جمع است گنج گهر وحشت ازخراب ندارد
بفرخ گفت هین حال و خبرگوی مرا ازخسرو بیدادگر گوی
ارنست بلُخ میگفت فلسفه باید راه خروج از بحران را به انسان مدرن نشان دهد تا سرنوشت خود را در دست گیرد و با ازخودبیگانگی، گسیختگی و بی ریشگی مبارزه نماید
مشهورترین کتاب وی مطالعهٔ دوجلدی در خصوص تاریخ عثمانی است که بازخوردهای آمیخته و منفی دریافت کرد.
او با ژوئن پارکر نولد از ریچموند ازدواج کرد و زندگی مشترک ۶۴ سالهشان ۴ پسر را به بار آورد: مانلی، هنری، جیمی و مارشال. باتلر عضو دائم العمر کلیسای اسقفی سنت جان در رونوک بود و در نمازخانه آن خدمت نمود. او از نسل قاضی ارشد جان مارشال بود و در هیئت بنیاد جان مارشال خدمت نمود. پدر پدربزرگ او جیمز ای. واکر نیز وکیل ویرجینیا، سیاستمدار و ژنرال مؤتلفه طی جنگ داخلی آمریکا بود.
جهاندار فرزند را بازخواند بران نامور زیرگاهش نشاند
این ترانه بعدها توسط هوشمند عقیلی، حمید خندان (در فیلم قلبهای ناآرام)، محمد معتمدی (در تیتراژ پایانی سریال لحظهٔ گرگ و میش) بازخوانی شد.
در سپتامبر ۲۰۲۱، نتفلیکس یک تیزر تریلر برای استخراج ۲ منتشر کرد که نشان داد همسورث در نقش تایلر راک بازخواهد گشت.
شه کربلا کشت چند از سپاه؟ به مشکوی از جفت من بازخواه
زناگه دو لشکر بهم بازخورد برآمد همآنگاه گرد نبرد
گراند همچنین در حین ضبط "بهتر از کار"، " پیت دیویدسون "، " زود خوب شوید " و بازخوانی " تغییر آنها " توسط تاندرکات را اجرا کرد، اما این اجراها در قسمت ویژه نمایش داده نشد. با این حال، یک نسخه ویرایش شده از برنامه که ترانههای حذف شده هنگام قطع مصاحبهها در برنامهها و سیستم عاملهای تلویزیونی بینالمللی نشان داده میشد.
ریختی خونم تماشا را و روز بازخواست این تماشا را بود از پی، تماشای دگر
در خور هرسطر بیدل باید ازخود رفتنی جادهها بستهست بر سر قاصد از طومار ما
کنون که حال چنین شد چه باز خواهی دل چه اوفتاد که دل بازخواستی از من