معنی کلمات "فرهنگ فارسی" - صفحه 34
- آتش بس
- برگه
- اسعد
- آتش سوز
- اشتعال
- زایچه
- برای
- برا
- بر
- ای
- بشل
- اطباع
- بدیهیات
- احتمال
- آنگاه
- اصلان
- برگزاری
- آسیایی
- آسور
- اردن
- السنه
- ذوالقدر
- بدوی
- آرامی
- آبخست
- آشفتهسامان
- آدرنگ
- اسب بخار
- افرا
- بارندگی
- آشامیدنی
- اکتشافی
- انشعاب
- آشامیدن
- امبا
- اسلام
- آخوندک
- برنج
- آبریس
- اخلاط
- بسینه
- آشام
- بری
- ارمنستان
- آد
- بحار
- اسفیداج
- اضعف
- تماخره
- اصطیاد
- آوردن
- آب و گل
- آویخته
- ارابهران
- ارابه
- آتشی
- اراده
- آبی
- اسفناج
- آبگوشت
- آلوچه
- بت
- بدست
- برخوردار
- برآورده
- آب لیمو
- آش
- آیه
- آب تلخ
- ساقی نامه
- آهن داغ
- بافتشناس
- ایج
- ایا
- باف
- بسه
- آبسه
- بازکردن
- اندامی
- آره
- خطاف
- آبریزان
- بهره برداری
- اذی
- بالاخره
- ات
- الفاظ
- امدادی
- آسیا کردن
- برقرار
- بارسلون
- ازمه
- برنز
- از قضا
- آسیائی
- آس
- الماسی
- آدونیس
- حساب ابجد
- بانداژ
- جبیره
- استیعاب
- تبسط
- آبگرمکن
- دباب
- آذرجشن
- اظلال
- آجودانباشی
- اجودان
- آتش گردان
- آریستوکرات
- اینها
- برگ بید
- بدسگال
- آزردگی
- بشمار
- آزار
- اصالت
- اثبات
- اتفاقاً
- ابتدای
- بسیط
- آخُر
- آمارگر
- ابن الوقت
- آشامنده
- آبخوار
- آبخوری
- آبخوره
- آخوره
- برکشیده
- آخره
- اواخر
- بالنده
- آکنه
- آکن
- بحلی
- ازلی
- بابه
- آخِر
- آخر
- ابریشم
- برونی
- اجماع
- برجستگی
- اربعین
- آمدگی
- آبله
- بستا
- بتخانه
- آموزگار
- آتشگه
- بثر
- بجان
- زندیک
- برادر
- برگرفته
- آتشزنه
- بث
- بسیل
- افتخار
- ارنب
- المپیک
- بستانی
- آرمین
- بسط
- برکشیدن
- اسپید
- آن چنان
- امیرنشین
- تارون
- بدیهی
- اسکیمو
- تعانق
- آغوش
- اوژن
- آشکارا
- اسراف
- آرنده
- برجه
- آرش
- برز
- آتش زدن
- بزم
- آرده
- اسپاگتی
- ابزارآلات
- برداشت
- برهم
- الین
- بأس
- برافروخته
- برسی
- آبگینه
- بزک
- اوباشی
- اغیار
- آمادگی
- اینقدر
- آکند