اثم

معنی کلمه اثم در لغت نامه دهخدا

( آثم ) آثم. [ ث ِ ] ( ع ص ) بزهمند. بزهکار. ( مهذب الاسماء ). گناهکار. مجرم. مذنب. عاصی. ج ، آثمین ، آثمون.
اثم. [ اِ ] ( ع اِ ) گناه. ذنب. وزر. بزه. جناح. معصیت. جرم. خطا. عصیان. ناشایست. || می. باده. ( منتهی الارب ). || قمار. || کاری که کردن آن ناروا باشد. ( منتهی الارب ). || آنچه که تحرز و اجتناب ازآن شرعاً و طبعاً واجب باشد. ( تعریفات ). ج ، آثام.
اثم. [ اِ ] ( ع مص ) گناه کردن. ( منتهی الارب ). گناهکار شدن. بزه مند شدن. ( زوزنی ).
اثم. [ اَ ] ( ع مص ) بزه شمردن بر کسی. گناهکار شمردن : اَثمه ُ اﷲ فی کذا؛ گناهکار شمراد او را خدای در این کار. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه اثم در فرهنگ معین

( آثم ) (ثِ ) [ ع . ] (اِفا. ) گناهکار، مجرم .
( اِ ) [ ع . ] ( اِ. ) ۱ - گناه ، خطا. ۲ - کاری که کردن آن روا نباشد.

معنی کلمه اثم در فرهنگ عمید

( آثم ) گناهکار.
گناه، بزه.

معنی کلمه اثم در فرهنگ فارسی

( آثم ) ( اسم ) گناهکار مجرم مذنب .
بزهمند و بزهکار
گناه، بزه، کارناروا، آثام جمع، گناهکار، اثمه جمع
( اسم ) ۱ - گناه بزه ذنب خطا عصیان ناشایست . ۲ - کاری که کردن آن ناروا باشد آنچه که تحرز و اجتناب از آن شرعا و طبعا واجب باشد . ۳ - می باده ۴ - قمار یا اعانت به اثم .

معنی کلمه اثم در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] آثم. معنی أَثُمَّ: آیا بعد از
معنی إِثْمِ: گناه
معنی أَصَمِّ: کر- ناشنوا
معنی عِصَمِ: عقد و ازدواجهای دائمی (عصم جمع عصمت است که به معنای عقد و ازدواج دائمی است ، و بدین جهت آن را عصمت نامیدهاند که زن را حفظ و ناموسش را نگهداری میکند )
معنی ﭐسْتَحَقَّ عَلَیْهِم: به آنان خیانت کردند(در عبارت "فَإِنْ عُثِرَ عَلَیٰ أَنَّهُمَا ﭐسْتَحَقَّا إِثْماً فَئَاخَرَانِ یقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ ﭐلَّذِینَ ﭐسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ ﭐلْأَوْلَیَانِ " کلمه إثم به قرینه جمله قبل حذف شده . ومعنی کل عبارت می شود : پس اگر اطلاعی حاص...
ریشه کلمه:
اثم (۴۸ بار)
«أَثَم» و «آثام» از مادّه «اثم» در اصل به معنای اعمالی است که انسان را از رسیدن به ثواب دور می سازد; سپس به هر گونه گناه، اطلاق شده است; ولی در اینجا به معنای جزای گناه است. بعضی نیز گفته اند: «أَثَم» به معنای گناه و «آثام» به معنای کیفر گناه است. و اگر بعضی از مفسران، آن را به معنای بیابان، کوه، یا چاهی در جهنم ذکر کرده اند، در واقع از قبیل بیان مصداق است.
[ویکی الکتاب] معنی أَثُمَّ: آیا بعد از
معنی إِثْمِ: گناه
معنی أَصَمِّ: کر- ناشنوا
معنی عِصَمِ: عقد و ازدواجهای دائمی (عصم جمع عصمت است که به معنای عقد و ازدواج دائمی است ، و بدین جهت آن را عصمت نامیدهاند که زن را حفظ و ناموسش را نگهداری میکند )
معنی ﭐسْتَحَقَّ عَلَیْهِم: به آنان خیانت کردند(در عبارت "فَإِنْ عُثِرَ عَلَیٰ أَنَّهُمَا ﭐسْتَحَقَّا إِثْماً فَئَاخَرَانِ یقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ ﭐلَّذِینَ ﭐسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ ﭐلْأَوْلَیَانِ " کلمه إثم به قرینه جمله قبل حذف شده . ومعنی کل عبارت می شود : پس اگر اطلاعی حاص...
تکرار در قرآن: ۴۸(بار)
«اثم» در اصل به معنای اعمالی است که انسان را از رسیدن به ثواب دور می سازد; سپس به هر گونه گناه، اطلاق شده است; ولی در اینجا به معنای جزای گناه است. بعضی نیز گفته اند: «أَثَم» به معنای گناه و «آثام» به معنای کیفر گناه است. و اگر بعضی از مفسران، آن را به معنای بیابان، کوه، یا چاهی در جهنم ذکر کرده اند، در واقع از قبیل بیان مصداق است.
«اثم» به گفته «معجم مقاییس اللغة» در اصل، به معنای کُندی و عقب افتادن است; و از آنجا که گناه، انسان را از رسیدن به خیرات، عقب می اندازد، این واژه بر آن اطلاق شده است. به هر حال، «اثم» به هر کار و هر چیزی گفته می شود که حالتی در روح و عقل به وجود می آورد، و انسان را از رسیدن به نیکی ها و کمالات باز می دارد. و به معنای هر گونه کاری است که زیانبخش باشد و موجب انحطاط مقام انسان گردد، و او را از رسیدن به ثواب و پاداش نیک باز دارد; بنابراین هر نوع گناهی در مفهوم وسیع «اثم» داخل است.

معنی کلمه اثم در ویکی واژه

گناه، خطا.
کاری که کردن آن روا نباشد.

جملاتی از کاربرد کلمه اثم

خداوند در آیات ۱۱ و ۱۲ سوره نور می‌فرماید: «ان الذین جاؤا بالافک عصبه منکم لا تحسبوه شرا لکم بل هو خیر لکم لکل امری ء منهم ما اکتسب من الاثم و الذی تولی کبره منهم له عذاب عظیم *لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون والمؤمنات بانفسهم خیرا و قالوا هذا افک مبین، همانا کسانی که آن تهمت عظیم را (دربارهٔ یکی از زنان پیامبر) به میان آوردند، دسته‌ای از شما بودند. آن تهمت را برای خود شر مپندارید، بلکه آن برای شما خیر و مصلحت است. بر عهدهٔ هر فردی از آن‌ها سهمی از گناه است، و آن که بخش عمدهٔ آن دروغ‌سازی را بر عهده داشته عذابی بزرگ دارد* چرا هنگامی که آن (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان مؤمن نسبت به خودشان گمان نیک نبردند و نگفتند: این تهمتی آشکار است؟».
قال ظللتم تاکلون لحم سلمان و اسامة فانزل اللَّه تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ، و اراد ان یظن باهل الخیر شرّا، إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ، قال سفیان الثوری: الظن ظنّان، احدهما: اثم و هو ان یظن و یتکلم به و الآخر: لیس باثم و هو ان یظن و لا یتکلم به و قیل الظن علی اربعة اوجه مامور به و محظور و مندوب الیه و مباح. اما المأمور به فحسن الظن باللّه، قال النبی (ص): لا یموتنّ احدکم الّا و هو یحسن الظن باللّه‌
ذکر زوج‌البتول و ابن عم الرسول ابی‌الحسن والحسین المبارز الکرّار غیرالفرّار غالب الجیش العرمرم الجرّار سیدالمهاجرین والانصار، قال النّبی من احبّ علیّاً فقد استمسک بالعروة الوثقی الذی انزل‌اللّٰه تعالی فی شأنه: انما ولیکم اللّٰه و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون‌الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون، و قال‌اللّٰه تعالی: و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیراً و قال علیه‌السلام یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی بعدی، و قال صلی‌اللّٰه علیه و سلم: اللهم و الِ من والاه و عادِ من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله: و قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، و قال جابربن عبداللّٰه الانصاری رضی‌اللّٰه عنهما: دخلت عایشة رضی‌اللّٰه عنها و هن ابیها علی‌النبی صلی‌اللّٰه علیه و سلم فقال یا عایشة ما تقولین فی‌امیرالمؤمنین علی‌بن ابیطالب صلواة‌اللّٰه علیه فاطرقت ملیاثم رفعت راسها فقالت بیتین:
این کاری بوده‌است که من ۱۰ سال است می‌خواهم انجام دهم، در یک پروژه اسپانیایی کار می‌کنم، زیرا من بسیار افتخار می‌کنم به میراثم، و واقعاً احساس می‌کردم می‌خواهم این اتفاق بیفتد. فقط با همه تقسیم‌بندی‌های موجود در جهان، چیزی در مورد موسیقی لاتین وجود دارد که در سطح جهانی باعث می‌شود مردم احساساتی را حس کنند، می‌دانستید؟
جمله «امسیت کردیا و اصبحت عربیا» را مولوی در دیباچه دفتر اول مثنوی از قول جد حسام الدین چلبی آورده‌است. منتهی یا به واسطه شهرت زیاد یا به دلیل اینکه شاید مولوی نیز نام او را نمی‌دانسته‌است در آنجا نیامده. کرد بودن گوینده این جمله و به تبع آن همهٔ خاندان حسام الدین چلبی از این جمله مستفاد می‌گردد. در کتاب تلخیص الآثار فی عجائب الاقطار از عبد الرشید بن صالح بن نوری باکویی آمده‌است: «و ینسب الیها [ای الی ارمیه] الشیخ عارف زاهد الحسین بن علی بن یزدانیار و هو القائل امسیت کردیا و اصبحت عربیا تو فی سنه ثلاث و ثلاثین و ثلاثمائه و دفن بها.» از این عبارت و عبارت دیباچه مثنوی مستفاد می‌شود که ابن یزدانیار، گوینده این عبارت مشهر جد اعلای حسام الدین چلبی و اهل ارومیه بوده‌است.
لقی اللَّه اجذم. لقی اللَّه و علیه اثم صاحب مکس. ما منکم من احد الا و هو یلقی اللَّه لیس بینه و بینه ترجمان. لقی اللَّه و ما علیه خطیئة.
ان الّذین جاء و بالافک عصبة منکم لا تحسبوه شرا لکم بل هو خیر لکم لکل امری منهم ما اکتسب من الاثم و الّذی تولی کبره منهم له عذاب عظیم (۱۱)
و کان ملک سلیمان فی خاتمه. بدانست بلقیس که ملک سلیمان عظیم‌تر از ملک وی است چون رسول وی مرغ است. آن گه عظماء قوم خویش که اهل مشورت وی بودند همه را جمع کرد، و هم ثلاثمائة و اثنا عشر رجلا، و با ایشان گفت: إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتابٌ کَرِیمٌ. إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ، ان اینجا حکایت است و در نامه این بود که أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ ای لا تترفعوا علیّ و ان کنتم ملوکا، این علوّ همانست که در قرآن جایها گفته: إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ، إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ، ام کنت من العالین ظلما و علوا، این همه بیک معنی است. قوله: وَ أْتُونِی مُسْلِمِینَ ای مومنین داخلین فی الاسلام، و قیل لا تعلوا علیّ ای: لا تتکبّروا. میگوید کبر از گردن بیفکنید و مؤمن شوید، کافر چون کفر از گردن بیفکند آن گه اسلام را شایسته گردد، و هیچ کافر کفر نیارد مگر بکبر. و ذلک قوله تعالی: إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قِیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ.
یا شیخ نفحات وحی بدونش مشتبه نشده و نمی‌شود حال سدرهٔ منتهی با اثمار لاتحصی امام وجهت حاضر خود را باوهام مثل حزب قبل میالای از نفس بیان فطرة اللّه ظاهر و مشهود اوست گواه کل در اثبات ظهورش باحدی محتاج نبوده و نیست حال قریب صد جلد آیات باهرات و کلمات محکمات از سماء مشیّت منزل آیات نازل و حاضر لک ان تقصد المقصد الأقصی و الغایة القصوی و الذّروة العلیا لتسمع و تری ما ظهر من لدی اللّه ربّ العالمین.
ان بعض الظن اثم است ای وزیر نیست استم راست خاصه بر فقیر
هم‌اکنون در موسیقی دستگاهی ایران، در دستگاه همایون، شعبه‌ای وجود دارد با نام آواز بیات اصفهان. این در حالی است که در کتاب مقاصدالالحان، نوشتهٔ عبدالقادر مراغه‌ای، همایون جزو شعبات یا گوشه‌های بیست و چهارگانهٔ موسیقی ایران ذکر شده‌است. فخرالدینی می‌گوید از این نمونه تحریف‌ها در موسیقی دستگاهی ایران فراوان است. البته قرار دادن مقام اصفهان بعنوان یکی از شعبات مقام‌های اصلی، در قدیم هم سابقه دارد، به‌طور مثال علاء منجم در کتاب اشجار و اثمار مقام اصفهان را شعبه‌ای از مقام عراق می‌داند، و می‌گوید که مقام اصفهان از این مقام زاییده شده‌است. همچنین در رسالهٔ کنزالتحف گفته شده زمانی که در مقام عراق، مقام اصفهان را می‌نوازند، به آن مخالف می‌گویند.
و گفته‌اند اهل آن شهر سه گروه بودند: بعضی منکران بعث، و بعضی نه منکر بودند لکن میگفتند بعث ارواح را بود نه اجساد را، بعضی گفتند که هم اجساد را بعث است و هم ارواح را، و آن ملک ایشان از آن خلاف ضجر همی شد و او را شبهت پدید همی‌آمد و مسلمان بود، پس روزی بصحرا شد و بر خاک نشست و دعا کرد گفت الهی بنمای علامتی ما را چندانک این خلاف بر خیزد، ربّ العالمین ایشان را از آن خواب بیدار کرد و آن حال بایشان نمود تا ببعث و نشور یقین شدند، اینست که ربّ العالمین گفت: «وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَیْبَ فِیها» ای کما بعثنا هم من نومهم اطلعنا علیهم یعنی اعلمنا النّاس بحالهم لیستدلّوا علی صحّة البعث، یقال عثر علی کذا عثورا اذا علمه و اعثر غیره اعلمه، «لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» یعنی لیزداد اصحاب الکهف علما بقیام السّاعة و معرفة بقدرة اللَّه عزّ و جل. و قیل لیعلم اهل القریة اذا رأوا اصحاب الکهف بعثوا بعد تسع و ثلاثمائة سنة انّ بعثة یوم القیامة حقّ، «وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَیْبَ فِیها إِذْ یَتَنازَعُونَ» اذ منصوب باعثرنا ای فعلنا ذلک اذ وقع التّنازع فی امرهم و تنازعهم ان قال‌ بعضهم قد ماتوا فی الکهف و بعضهم قال بل هم نیام کما ناموا اوّل مرّة. و قیل التّنازع هو انّهم لمّا اظهروا علیهم، قال بعضهم «ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً» یعرفون به، و قال آخرون اتّخذوا «عَلَیْهِمْ مَسْجِداً». و قیل تنازعوا فقال المؤمنون نبنی عندهم مسجدا لانّهم علی دیننا، و قالت النّصاری نبنی کنیسة لانّهم علی دیننا.
قوله: إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً یعنی الا قولا ذا سلامة یعنی قولا یسلم من اللغو و الاثم و فی نصب سلاما ثلاثة اقوال: احدها ان یکون صفة للقیل کما ذکرت.
ابوعبدالرحمن محمد سلمی در طبقات الصوفیه شرح حال مختصری از ابوعلی کاتب آورده و در ضمن آن به ذکر اقوالی از وی پرداخته‌است: «و منهم أبوعلی بن الکاتب؛ و اسمه الحسن بن أحمد. من کبار مشایخ المصریین. صحب أبابکر المصری و أبا علی الروذباری و غیرهما من المشایخ. هو أوحد مشایخ وقته؛ و کان أبوعثمان مغربی یقول: کان أبو علی بن الکاتب من الساکین؛ و کان یعظمه و یعظم شأنه. مات سنة نیف و أربعین و ثلاثمائه… .»
فلیشر به ساخت دنباله‌ای برای آنچارتد ابراز علاقه کرد و گفت که کاملاً به موفقیت مالی فیلم نخست بستگی دارد. به‌دنبال افتتاحیه فیلم، تام راثمن، رئیس سونی پیکچرز گفت آنچارتد فرنچایزی جدید برای سونی است.
هو اللّه تعالی شأنه العظمة و الاقتدار جمیع انبیا و اولیا از نزد حقّ جلّ جلاله مأمور بوده‌اند که اشجار وجود انسانی را از فرات آداب و دانائی سقایه نمایند تا از کل ظاهر شود آنچه که در ایشان بنفس ایشان من عند اللّه ودیعه گذاشته شده. هر درختی را ثمری مشهود چنانچه مشاهده می‌شود. شجر بی‌ثمر لایق نار است و مقصود از آنچه فرموده‌اند و تعلیم داده‌اند حفظ مراتب و مقامات عالم انسانی بوده طوبی از برای نفسی که در یوم الهی باصول اللّه تمسّک جست و از قانون حقیقی انحراف نجست. اثمار سدرهٔ وجود امانت و دیانت و صدق و صفا و اعظم از کل بعد از توحید حضرت باری جلّ و عزّ مراعات حقوق والدین است. در جمیع کتب الهی این فقره مذکور و از قلم اعلی مسطور…
قال النبی (ص): «الخمر جماع الاثم و أمّ الخبائث»
وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ، ای اذا کلّمهم السّفهاء بما یکرهون فی القول، قالُوا سَلاماً، ای اجابوهم بالحسن و صانوا انفسهم عن مسافهتهم و مشاتمتهم. و معنی سلاما سدادا، و تقدیره: قالوا قولا سلاما یسلمون من عقباه و یسلمون فیه من الاثم. و قال بعضهم یقولون لو لا ندعوا الی السلم و هو الصلح. و قیل معناه یقولون سلام علیکم، دلیله قوله عزّ و جل: وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ، قال الکلبی و ابو العالیة هذا قبل ان یؤمر بالقتال، ثم نسختها آیة القتال وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً، کان الحسن البصری اذا قرأ الآیة الاولی قال: هذا وصف نهارهم، و اذا قرأ هذه قال: هذا وصف لیلهم. و روی عن الحسن ایضا انه قال: نهارهم فی خشوع و لیلهم فی خضوع یقال لمن ادرک اللیل بات، نام او لم ینم. یقال بات فلان قلقا، و المعنی یبیتون لربهم باللیل فی الصلاة سجدا علی وجوههم و قیاما علی اقدامهم. قال ابن عباس: من صلّی بعد العشاء الآخرة رکعتین او اکثر فقد بات للَّه ساجدا و قائما. و عثمان بن عفان قال: قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و سلّم: «من صلّی العشاء فی جماعة کان کقیام نصف لیله و من صلّی الفجر فی جماعة کان کقیام لیلة».
بلی چو شاخ شود منقطع ز ریشه خویش ورق بخوشد و پژمرده اش شود اثمار
ولایت لرستان دو قسم است: لر بزرگ و لر کوچک، به اعتبار دو برادر که در قرب سنهٔ ثلاثمایه هجری (۳۰۰ه‍.ق) حاکم آنجا بوده‌اند: بدر نام حاکم لر بزرگ بود و منصور نام حاکم لر کوچک. بدر مدتی دراز در حکومت روزگار گذرانید.