اسکولاستیک
معنی کلمه اسکولاستیک در فرهنگ عمید
۲. مربوط به مدرسه های قرون وسطی.
۳. (اسم ) (فلسفه ) شعبه ای از فلسفه که در قرون وسطی در مدرسه ها و دیرهای وابسته به کلیسا تدریس می شد و بیشتر جنبۀ مذهبی داشت.
معنی کلمه اسکولاستیک در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اسکولاستیک در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه اسکولاستیک در دانشنامه اسلامی
واژه Scholastic از ریشه لاتین Schola به معنی مَدرَس است. در قرون وسطی، علم و حکمت تنها در مدارس و کلیساها تدریس می شد؛ بنابراین مجموعه علم و حکمت، منتسب به مدرسه (مدرسی) و به نام اسکولاستیک معروف شد و طرفداران این مکتب نیز مَدرَسیّون یا رواقیّون لقب یافتند. این مکتب، از قرن نهم میلادی به وجود آمد و تا قرن پانزدهم رواج داشت.
نمازی، حسین، نظام های اقتصادی، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ پنجم۱۳۸۷، ص۴۷.
نقش مکتب اسکولاستیک در شکل دادن به نظام اقتصادی در قرون وسطی را نباید نادیده گرفت. دستمزد عادلانه که نه بر اساس شرایط بازار کار، بلکه با توجه به اصول اخلاقی اسکولاستیک، می باید تامین کننده زندگی متعارف مزدبگیران باشد، در کنار سایر تعلیمات این مکتب موجب شد که رژیم اقتصادی در نظام افرازمندی، چنان شکل بگیرد، که تا پایان دوران حاکمیّت این مکتب، تضاد طبقاتی میان صاحب کار و دستیار (کارگر) وجود نداشته باشد.
نمازی، حسین، نظام های اقتصادی، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ پنجم۱۳۸۷، ص۴۷.
توماس آکویناس (Thomas Aquinas)؛ آکویناس بزرگ ترین فیلسوف قرون وسطی است؛ که در تمامی مدارس حکمت، سرآمد بود. او اهل ایتالیا بود و مدتی نزد آلبرت بزرگ، ملقّب به ارسطوی قرون وسطی، به فراگیری فلسفه ارسطویی مشغول شد. وی آن قدر ارسطو را تجلیل کرده بود، که بعدها کاتولیک ها مثل یک پیامبر به ارسطو اهمیت می دادند. وی مدتی به عنوان استاد دانشگاه پاریس به تدریس فلسفه و اخلاقیّات پرداخت.تعلیمات آکویناس، تلفیقی از فلسفه ارسطو با اصول مسیحیّت است. او در زمینه مالکیّت، ربح، قیمت، سود و مزد، مباحثی در کتاب "سیستم خداشناسی"خود ارائه کرده است. همچنین وی معتقد بود، که بین اشیاء مصرفی و غیر مصرفی تفاوت وجود دارد؛ به همین جهت مطالبه قیمت استفاده از کالاهای غیرمصرفی (نظیر خانه و زمین) را مشروع می داند؛ ولی در کالاهای مصرفی نه. او ربح را مغایر با اخلاق و عدالت می داند.
تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نی، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص۳۴.
...
معنی کلمه اسکولاستیک در ویکی واژه
شعبهای از فلسفه که در دوران قرون وسطی در مدرسهها و دیرهای وابسته به کلیسا تدریس میشد.
جملاتی از کاربرد کلمه اسکولاستیک
در این دوران طبعاً شعر کلیسایی نیز باید ترقی مینمود. البته ارجحیت ادبیات دینی -اسکولاستیک بدین معنی نیست که تفکرات دنیوی هیچ انعکاسی در ادبیات پیدا نکردند. در سده هفتم دورهای به وجود آمد که دوره ترقی هنرها، علوم و تاریخنویسی بود. از این حیث معماری سده هفتم قابل ذکر است.
اسکولاستیک، از ریشه لاتین اسکولا، به معنی مدرسه میباشد. در قرون وسطی، علم و حکمت، تنها در مدارس کلیسا، تدریس میشد؛ بنا بر این، مجموعه علم و حکمت، منتسب به مدرسه و به نام اسکولاستیک، معروف شد، و طرفداران این مکتب، مدرسیون، نام گرفتند. از نمایندگان این مکتب، میشود به توماس آکویناس و آلبرتوس ماگنوس، اشاره کرد.
مهمترین نظریات این مکتب شناختن حق لوازم زندگی برای افراد انسان است و در پی آن شناخت حق فرد برای داشتن کالاهای مورد نیاز و همچنین درآمدی که بتواند زندگی انسان را در سلسه مراتبی که خداوند مقدر نموده تأمین نماید.نقش این مکتب را نباید در شکل گیری نظامهای اقتصادی در قرون وسطی نادیده گرفت.دستمزد عادلانه که نه بر اساس عرضه و تقاضای نیروی کار در بازار شکل گرفته باشد بلکه بر اساس اصول اخلاقی مکتب اسکولاستیک باید تأمینکننده زندگی متعارفی برای مزد بگیران باشد در کنار سایر تعلیمات این مکتب باعث شد که در طول حیات این مکتب در طی حدود ۶ قرن تضاد طبقاتی میان طبقه کارگر و کارفرما از بین برود.
در طول قرون وسطی، متفکران مسیحی الگوی هفت بهشت بین النهرین باستان را به یک سیستم ده آسمانی گسترش دادند. این کیهان شناسی که در اولین دانشگاه های اروپایی توسط اسکولاستیک ها تدریس می شد، در کمدی الهی اثر دانته آلیگری به عالی ترین بیان ادبی خود رسید.
تومیسم یا رئالیسم خداباورانه (واقعگرایی الهی)، در قرون وسطا بهعنوان فلسفههای نو صورتبندی شد و از قرن سیزدهم تاکنون به صورت جهانبینی مهمی درآمده که اندیشهٔ غربی را شکل بخشیدهاست. در تاریخ اندیشه، واقعگرایی خداباورانه نمودار تلفیق افکار تعقلی یونان، به نمایندگی ارسطو، و الهیات مسیحی است. هرچند که مسیحیت پیشتر، در عصر رومیان، وارد جهان غرب شده بود، متفکران مسیحی یا مدرسیون (اصحاب اسکولاستیک) مانند توماس آکویناس، بعدها تلاش کردند که برای تعالیم دینی سازمانی عقلانی صورتبندی کنند تا آنها را از نظم و معنای فلسفی برخوردار سازند.
آفرینشگرایی آموزهای است که توسط برخی مسیحیان وجود دارد مبنی بر اینکه خداوند برای هر بدنی که ایجاد میشود یک روح میآفریند. دیدگاههای جایگزین مسیحی دربارهٔ خاستگاه روحها، سنتگرایی و همچنین ایده وجود از پیش روح است. فیلسوفان مکتبشناختی (اسکولاستیک) نظریه آفرینشگرایی را داشتند.
تومیسم یا رئالیسم خداباورانه (واقعگرایی الهی)، در قرون وسطا بهعنوان فلسفههای نو صورتبندی شد و از قرن سیزدهم تاکنون به صورت جهانبینی مهمی درآمده که اندیشهٔ غربی را شکل بخشیده است. در تاریخ اندیشه، واقعگرایی خداباورانه نمودار تلفیق افکار تعقلی یونان، به نمایندگی ارسطو، و الهیات مسیحی است. هرچند که مسیحیت پیشتر، در عصر رومیان، وارد جهان غرب شده بود، متفکران مسیحی یا مدرسیون (اصحاب اسکولاستیک) مانند توماس آکویناس، بعدها تلاش کردند که برای تعالیم دینی سازمانی عقلانی صورتبندی کنند تا آنها را از نظم و معنای فلسفی برخوردار سازند.