بروی

معنی کلمه بروی در لغت نامه دهخدا

بروی. [ ب َ / ب ُ ] ( اِ ) ابروی. ابرو. برو. حاجب. و رجوع به برو و ابرو شود :
سوی حجره خویش رفت آرزوی
ز مهمان بیگانه پرچین بروی.فردوسی.همه زرد گشتند و پرچین بروی
کسی جنگ دیوان نکرد آرزوی.فردوسی.همه دل پر از کین وپرچین بروی
جز از جنگ شان نیست چیز آرزوی.فردوسی.نبودش ز قیدافه چین بر بروی
نه برداشت هرگز دل رای اوی.فردوسی.، بر وی. [ ب َ وَ / وِ ] ( حرف اضافه + ضمیر ) ( از: بر + ضمیر وی ) بر او. ( ناظم الاطباء ). برو. رجوع به وی شود.

معنی کلمه بروی در فرهنگ فارسی

براو .

جملاتی از کاربرد کلمه بروی

من نمی‌دانستم که پدرم پولهای آن مرد را همان روز به او برگردانده و به او گفته: «شما بروید ما خودمان بعداً می‌آییم».
آب‌انبار دوقلوی محمدیه مربوط به دوره قاجار است و در نائین، محمدیه، محله میدان بالا، روبروی مسجدوحسینیه محمدیه واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۸۳ با شمارهٔ ثبت ۱۱۵۶۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
گر سری دارم به زلف خوبرویان دور نیست کز پریشان خاطری پندارم آن فتراک اوست
تو گویی جامه ظلمست از عدلش شده معلم تو گویی نامه کفرست بروی از هدی عنوان
از موارد پرداخت ارش جنایت آن است که اگر عضوی که جنایت روی آن انجام گرفته و از بین رفته دوباره بهبود یابد مانند آن که دندان شکسته شده، رشد کند یا موهای زایل شده سر و محاسن دوباره برویند، ارش آن باید پرداخت گردد.
تیغت به نیام است و کشد خلق، چه تشبیه ابروی خمت راست به شمشیر کشیده
شیخ را ساز و سوز داده چو شاب خاک را آبروی داده چو آب
با ابروی تو پشت به پشت است در جفا چشمت که دست فتنه در آغوش ناز کرد
گر به این دستور آرد روی دلها را به خود قبله ها را طاق نسیان می کند ابروی دوست
در محله پایین روستای افجه روبروی سقاخانه حضرت ابوالفضل علیه السلام واقع شده است.داخل این چنار تو خالی می باشد که در گذشته فردی داخل این درخت مغازه قصابی دایر نموده بوده است.
تننت در ۲۲ دسامبر ۲۰۲۰ در سن ۵۰ سالگی درگذشت. پلیس برویکشر، اسکاتلند مرگ وی را «ناگهانی» توصیف کرد و گفت هیچ شرایط مشکوکی وجود نداشته است.
دل خریدار دو ابروی کجت شد آری مشتری میل سوی قوس کند کِش وطن است
ورت عفو خندد بروی گناه بس آید بر این آستان عذر خواه
اردت فذری نام مادر سوشیانس آخرین موعود زرتشتیان است. اردت فذری یعنی کسی که مایهٔ آبروی پدر است. او را ویسپ تئوروئیری نیز گویند یعنی همه را شکست دهنده. در کتاب هفتم دینکرد در فصل ۷-۱۰ شرحی از موعودهای زرتشتی و مادران آنان مندرج است. در کتاب مذکور نام سه دوشیزه ۱۵ ساله آمده که هر یک به نوبت مادر یکی از موعودهای زرتشتیان خواهد بود. این دوشیزگان از خاندان بهروز پسر فریان هستند. دو دوشیزهٔ دیگر سروتت فذری مادر موعود نخست، هوشیدر و ونگهو فذری مادر موعود دوم هوشیدرماه ذکر شده‌اند.
قبله ی عشاق طاق ابروی یار است و بس مذهب این دلدادگان را عشق دلدار است و بس
حمد بی علت خدا را لایقست علت و معلول بروی عاشقست
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال زبرویوفکا برنو اشاره کرد.
سید موسی شبیری زنجانی دربارهٔ او می‌گوید: «مرحوم والد» با «آسید صدر الدین» جلسات بحث علمی داشتند. روز میلاد از ما خواست به منزل ایشان برویم. مرحوم آیت‌الله خمینی را هم که با والد ما رفاقت داشت، دعوت کرده بودند. «آقای سید صدر الدین» عمامه مرا گذاشت و حاج آقای ما عمامه «آقا موسی» را…آقا موسی متین و صبور بودند و نجابت مخصوصی داشتند. ایشان نسبت به مسائل سیاسی از درک و بینش خوبی برخوردار بودند و در این زمینه استعداد و آگاهی خوبی داشتند.
امه سلمه همسر رسول خدا می‌گوید: من خدمت رسول خدا صلوات الله علیه بودم. مَیمونه زوجه دیگر رسول خدا هم حاضر بود. ابن ام مکتوم دائی زاده حضرت خدیجه وارد شد. رسول خدا فرمود: بروید و پشت پرده بنشینید. ما گفتیم: یا رسول‌الله! مگر این مرد نابینا نیست؟ رسول خدا گفت: او نابیناست ولی شما که نابینا نیستید.
توماس هاردی درسال‌های آخر دوران ویکتوریا نوشت. برجسته‌ترین آثار او عبارتند از زیر درخت گرین وود (۱۸۷۲)، به دور از مردم شوریده (۱۸۷۴)، شهردار کاستربریج (۱۸۸۶)، تس دوربرویل (۱۸۹۱)، و جود گمنام (۱۸۹۵).