بردن
معنی کلمه بردن در لغت نامه دهخدا

بردن

معنی کلمه بردن در لغت نامه دهخدا

بردن. [ ب ِ دَ ] ( اِ ) تندی و تیزی رفتار. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( برهان ) :
گهی با خاک همخانه گهی با باد هم پیشه
گهی با چرخ هم زانو گهی با بحر هم بردن .عبدالواسع جبلی.|| اسب جلد و تیز.( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( برهان ).
بردن. [ ب ُ دَ ] ( مص ) کشیدن. حمل کردن. برداشتن. با خود برداشتن. نقل کردن. منتقل کردن. ( یادداشت مؤلف ). اذهاب.( تاج المصادر بیهقی ). مقابل آوردن. نقل کردن خواه برای خود یا دیگری و خواه با خود یا همراه و مصحوب دیگری و خواه بر پشت و خواه بر چیزی دیگر :
مکن خویشتن از ره راست گم
که خود را بدوزخ بری با فدم.رودکی.من شست بدریافرو فکندم
ماهی برسید و ببرد شستم.معروفی.و این [ مداین ] شهری بزرگ بود و با آبادانی و آبادانی وی به بغداد بردند. ( حدود العالم ).
شهنشاه را نیز فرمان بریم
گر از ما بخواهد گروگان بریم.فردوسی.بفرمود کاین نزد ایشان برید
کسی را مگوئید و پنهان برید.فردوسی.سبک پاسخ نامه زن را سپرد
زن از پیش او رفت و نامه ببرد.فردوسی.بفرمود کاین را بهر دانه گه
برید و همانجا کنیدش تبه.فردوسی.پدرش از پی کینه روزی پگاه
همی خواست بردن بکابل سپاه.فردوسی.درآمد یکی خاد چنگال تیز
ربود از کفش گوشت وبرد و گریز.خجسته.دگر هرچه ماند ازبزرگان و خرد
ز بهر خورش پاره کردند و برد.اسدی ( گرشاسب نامه ).گفت نعم طایفه ای بر این صفت که بیان کردی قاصرهمت ، کافر نعمت که ببرند و بنهند و نخورند. ( گلستان سعدی ). جوانمرد که بخورد و بدهد به از عابد که ببردو بنهد. ( گلستان سعدی ).
حاجی تو نیستی شتر است از برای آنک
بیچاره خار میخورد و بار میبرد.سعدی.برند از برای دلی بارها
خورند از برای گلی خارها.سعدی.- بر بردن . رجوع به بردن شود.
- بردن از جای ؛ دور کردن و گرداندن از اعتقاد :
رای مرا این سخن از جای برد
کآب سخن را سخن آرای برد.نظامی ( مخزن الاسرار ص 42 ).- بردن روزی ؛ گرد کردن آن. نقل و جمع کردن آن :
قسمت خود میخورند منعم و درویش

معنی کلمه بردن در فرهنگ معین

(بُ دَ ) [ په . ] (مص م . ) ۱ - پیروز شدن . ۲ - تحمل کردن .

معنی کلمه بردن در فرهنگ عمید

۱. چیزی را با خود از جایی به جای دیگر رساندن، حمل کردن.
۲. سود گرفتن به ویژه در قمار.
۳. (ورزش ) پیش افتادن و پیروز شدن در مسابقه.

معنی کلمه بردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) خواهد برد ببر برنده برده ). ۱- چیزی را از جایی بجای دیگر رسانیدن حمل کردن نقل کردن مقابل آوردن . ۲- حرکت دادن . ۳- دفع کردن جدا کردن . ۴- زن گرفتن همسر گرفتن . ۵- نفع بردن ( در قمار و بازی ) سود بردن . ۶- فرار دادن . ۷- پیش افتادن پیروز شدن ( در مسابقه و مانند آن ).
تندی و تیزی رفتار یا اسب جلد و تیز .

معنی کلمه بردن در دانشنامه عمومی

بردن (آرکانزاس). بردن ( آرکانزاس ) ( به انگلیسی: Bearden, Arkansas ) یک شهر در ایالات متحده آمریکا با جمعیت ۱٬۱۲۵ نفر است که در آرکانزاس واقع شده است.
موقعیت جغرافیایی شهرها و مناطق اطراف به شرح زیر است:
بردن (بلژیک). بردن ( به فرانسوی: Bredene ) شهری ساحلی در منطقه فلمیش کشور بلژیک واقع شده است ، کانال آبی حد فاصل میان بردن و استنده این دو شهر را از هم جدا کرده است . نام محلی بردن در میان فلاندرها برنینژ ( به زبان فلاندری غربی:Brèinienge ) خوانده می شود .
• دریاچه اسپکوم
• موزه تورکینهوف
• پارک ویگونه در نزدیکی شهرداری بردن قرار دارد .
• قلعه ناپلئون
• باتلاق پالستینپنه
• مجموعه سوارکاری
• اسکیت پارک
• پلاژ برهنگی بردن
• ایستگاه قطار اوستنده
• فرودگاه بین المللی اوستند - بروگس
• ایستگاه های تراموا ما بین دوپن تا کنوکئست
معنی کلمه بردن در فرهنگ معین
معنی کلمه بردن در فرهنگ عمید
معنی کلمه بردن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه بردن در دانشنامه عمومی

معنی کلمه بردن در ویکی واژه

پیروز شدن.
تحمل کردن.
جابجا کردن یک چیز
پیروزی
چیزی را از جایی به جای دیگر رساندن. حمل کردن
دور کردن
اینجا، از اینجا. بردن تا حلب بهَ جنگ. از اینجا تا حلب.

جملاتی از کاربرد کلمه بردن

پدر مهسا نیز با اشاره با آثار ضرب و جرح در جاهای مختلف بدن او در رد این ادعای پلیس گفت: «دخترم هیچ‌گونه مشکلی نداشت و او را از بین بردند. من به همه می‌گویم که درخواست رسیدگی دارم.» دیگر بستگان او نیز با اشاره به این ادعا، این گفته‌ها را تکذیب کردند و پلیس ایران را قاتل او خواندند. دایی او ادعای بیماری قلبی او را دروغ محض خواند و گفت او کاملاً سالم بوده است. مادر او نیز در اشاره به به قتل رسیدن او توسط پلیس گفت: «فرشته من را کشتند».
نتوان به حیله بردن نه محبت از دلِ من نه ز زلفِ شب سیاهی نه ز رویِ روز زردی
برفتند و بردند با هم گروه فکندند بر یکدگر همچو کوه
پرش پژمرده، از خونابه خوردن تنش مسکین ز رنج دام بردن
این آخرین مأموریت اسماعیل مرآت بود. در روز ۲۷ آذر ۱۳۲۸ دور از میهن درگذشت و جسدش را به تهران بردند و در یکی از رواق‌های حرم شاه عبدالعظیم که امروزه رواق شهید رضائی خوانده می‌شود، به خاک سپردند.
دل بردن چنین ز اسیران ساده دل گوهر به حیله از کف طفلان ربودن است
در سال ۱۸۹۶ همراه با ولادیمیر نمیروویج دانچنکو، تئاتر هنری مسکو را تأسیس کردند که باعث تجارب نویی در صحنه شد؛ و برای نخستین تجربه نمایشنامه مرغ دریایی اثر آنتون چخوف را به روی صحنه بردند، که نویسنده‌ی روس، در سال ۱۸۹۶ خود در مسکو آن را روی صحنه برد. سپس استانیسلاوسکی از وسولد مایرهولد دعوت کرد تا در تئاتر هنری مسکو یک کارگاه آموزشی دایر کند.
عنان کمتر کش اینجا چون رسی کز ما وفاکیشان کسی دست تظلم بر عنان بردن نمی‌داند
سخن آن است که چون پرده ز رخسار کشد رنگ از چهره یاقوت تواند بردن
تو کورستی ندانی نور خود چیست ز گرمی پی توان بردن مگو نیست
چهره کآن ماه جبین می سازد از پی بردن دین می سازد
سواران سوی نیزه بردند دست خروشان به کردار پیلان مست
من و خونابهٔ جگر خوردن هر زما حسرت دگر بردن
نام واگادوگو به سدهٔ پانزدهم میلادی یعنی زمانی که قبیله‌های یویونسه و نینسی در منطقه ساکن شدند برمی‌گردد. آن‌ها همواره در جنگ و جدال به‌سر می‌بردند تا سال ۱۴۴۱ که ووبری یک قهرمان قبیلهٔ یویونسه و از چهره‌های مهم تاریخ بورکینافاسو قبیله خود را به سوی پیروزی رهنمون شد.
عمرخیام با بکار بردن معادلات جبری در هندسه در واقع ابداع کننده هندسه تحلیلی، ۶ قرن قبل از رنه دکارت محسوب می‌شود.