خمیره
معنی کلمه خمیره در لغت نامه دهخدا

خمیره

معنی کلمه خمیره در لغت نامه دهخدا

( خمیرة ) خمیرة. [ خ َ رَ ] ( ع اِ ) خمیرمایه. برازده. مایه خمیر. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). || طبیعت. طبع. طینت. طویت. کیان. کینونت. فطرت. نهاد. گهر. گوهر. خلقت. جبلت. آب و گل. ذات. ( یادداشت بخط مؤلف ). || مقوا که کنند نه از کاغذهای برهم نهاده چسبانیده بلکه از خمیر مایه کاغذ. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه خمیره در فرهنگ معین

(خَ رِ ) [ ع . خمیرة ] (اِ. ) ۱ - خمیرترش . ۲ - سرشت ، طبع .

معنی کلمه خمیره در فرهنگ عمید

سرشت، طینت.

معنی کلمه خمیره در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - خمیر ترش خمیر مایه . ۲ - سرشت طینت . ۳ - رکن اسطقس اساس هر چیز . ۴ - مجموع. معتقدات یک مکتب فلسفی خمیر. خسروانبین .

معنی کلمه خمیره در فرهنگستان زبان و ادب

{matrix , groundmass} [زمین شناسی] مواد ریزدانه که قطعات بزرگ تر رسوب یا سنگ های رسوبی را به هم می پیوندد

معنی کلمه خمیره در دانشنامه عمومی

خمیره (زمین شناسی). خمیرهٔ یک سنگ ( به انگلیسی: Matrix ) ، خردترین تودهٔ ماده است که می تواند دانه های بزرگ یا بلورها را به همراه دانه های ریز ماده در خود جای دهد. خمیرهٔ سنگ آذرین خود از بلورهای ریزدانه، معمولاً میکروسکوپی، ساخته شده است که بلورهای بزرگتر در میان آن ها تعبیه شده است. بافت سنگ سماق نشان دهندهٔ چندین مرحله سردشدگی تفتال است. برای نمونه الماس های آفریقای جنوبی معمولاً از خمیره ای از سنگ رس هوازده شده مانندی ( کیمبرلیت ) معروف به خاک زرد بدست می آید.
خمیرهٔ سنگ های رسوبی مواد رسوبی ریزدانه ای مانند رس یا لای اند که دانه های درشت تر در آن ها جای گرفته اند. همچنین گاهی به سنگی که سنگواره در آن پدید آمده بود هم خمیره گفته می شد.
• ویکی پدیای فرانسوی
• ویکی پدیای انگلیسی
• مقاله های خرد زمین شناسی
• سنگ شناسی
• مقاله های دارای واژگان به زبان انگلیسی
• همه مقاله های خرد

معنی کلمه خمیره در ویکی واژه

خمیرة
خمیرترش.
سرشت، طب

جملاتی از کاربرد کلمه خمیره

چشمه‌های آبگرم محلات از نوع آب‌های گرم عمقی هستند که از بخاره خمیره سنگ‌های سوزان درون پوسته زمین به وجود آمده و به سطح زمین می‌رسند. عمق این آب‌ها گاهی به ۲۰ هزار متر و گرمای آن‌ها متناسب با سرعت بالا آمدن گاهی به ۱۰۰ درجه سانتیگراد هم می‌رسد.
الا که شیرهٔ جانستی و خمیرهٔ شرم کرم نمای و بده جامی از عصارهٔ کرم
چار عنصر خمیرهٔ جسمت سه موالید جزوی از اسمت
برخی از اشکال تخمیر، مانند تخمیرهای مواد الکل، به عنوان فراورده فرعی، دی‌اکسید کربن تولید می‌کنند. رها شدن این گاز در جو به وسیله اشکال بی هوازی حیات، که به اکسیژن نیاز دارند، در تکامل فرایندهای سوخت و ساز بعدی، از جمله عمل تنفس سهیم‌اند.
ای مدعی، مکن تو ندانسته طرح ما که اکسیر و اصلان قدم را خمیره‌ایم
گرچه نوشد زشیرهٔ دل او زی گل آرد خمیرهٔ دل او
از آسیاب مرطوب برای تهیه خمیر از دانه‌های خوراکی و عدس استفاده می‌شود، از این خمیرها برای تهیه غذاهای مختلفی در مناطق جنوبی هند مثل دوسا، ایدلی، وادا، آپام و پانیارام استفاده می‌شود.
ضخامت لایه آمولیت نیز یک عامل مهم است: پس از پرداخت، آمولیت تنها ۰.۱-۰.۳ میلی‌متر ضخامت دارد. کمیاب‌ترین و باارزش‌ترین آن‌ها به اندازه‌ای ضخیم هستند که به تنهایی بایستند و تنها بخش نازکی از خمیره اصلی آن (بیش از ۱.۵ میلی‌متر) وجود ندارد. اما اکثریت قریب به اتفاق نیاز به نوعی حمایت پشتی دارند. به‌سازی‌های دیگر نیز معمولا انجام می‌شود. در صورت مساوی بودن همه عوامل دیگر، هر چه یک جواهر آمولیت کمتر به‌سازی شده باشد، ارزشمندتر است. سنگ‌های کالیبره شده - یعنی سنگ‌هایی که به ابعاد استانداردی ساخته شده‌اند که با اکثر تنظیمات جواهرات مطابقت دارند - ممکن است قیمت بالاتری نیز داشته باشند.
قلیفی چیزی بین شیرینی و نان‌های محلی سیستان است. برای تهیه این خوراک، خمیر را خوب ورز داده و به عمل می‌آورند، سپس کمی از آن را جدا کرده و مقداری خرمای سرخ شده را درونش می‌گذارند و لوله‌اش می‌کنند. در آخر هم این خمیرها را در فر چیده و همراه با کمی تزیین می‌پزند.
خیساندن اسیدی تکنیکی برای استخراج ریزسنگواره‌های آلی از خمیره سنگ پیرامونی با استفاده از اسید است. اسید هیدروکلریک یا اسید استیک ممکن است برای استخراج فسیل‌های فسفاته، مانند فسیل‌های پوسته‌ای کوچک، از خمیره کربنات استفاده شود. هیدروفلوئوریک اسید همچنین در خیساندن اسید برای استخراج فسیل‌های آلی از سنگ‌های سیلیکات استفاده می‌شود. سنگ فسیلی ممکن است مستقیماً در اسید غوطه‌ور شود، یا یک فیلم نیترات سلولز (محلول در آمیل استات) اعمال شود که به جزء آلی می‌چسبد و اجازه می‌دهد که سنگ پیرامون آن حل شود.
از عهد آدم تا وقت عیسی هر یک از انبیا بر خمیره مایه دین دستکاری دیگر میکردند اما تنور تافته پر آتش محبت محمد را بود علیه‌الصلوه چون آن نواله پرورده صد و بیست و اندهزار نقطه نبوت بدست او دادند که «اولئک الذین هدی الله فبهد یهم اقتده» در تنور محبت بست و نان دین در مدت بیست و سه سال نبوت بکمال رسید که «الیوم اکملت لکم دینکم» از تنور محبت بر آورد و بر در دکان دعوت «بعثت علی الاحمر و الاسود» نهاد. تا گرسنگان قحط زده «علی فتره من الرسل» در بهای آن نان جان و مال بذل میکنند که «وجاهدوا باموالکم وانفسکم فی‌سبیل‌الله» و آن نان پخته دین که چندین هزار امت در آرزوی آن جان بدادند صاحب دولتان «کنتم خیر امه» بدان محظوظ میشوند.