آرسان

معنی کلمه آرسان در لغت نامه دهخدا

ارسان. [ اِ ] ( ع مص ) رسن ساختن. ( منتهی الأرب ). || سخت بستن برسن. ( آنندراج ). ستور را برسن بستن. ( منتهی الأرب ).
ارسان. [ اَ ] ( ع اِ ) زمین درشت. ( منتهی الأرب ). || ج ِ رَسَن.
ارسان. [ اَ ] ( اِخ ) از طرف داریوش سوم حاکم ناحیه دربند کیلیکیه بود. وی میتوانست بموقع بلندیهائی را که بر تنگ مزبور مشرف است ، اشغال کند و با بهره مندی از عبور قشون اسکندر مانع شود، چه سپاهیان اسکندر میبایست از پای کوه و از معبر چنان تنگی که ذکر شد، بگذرند و این امری بود محال. مگر اینکه مقدونیها بلندیها را از دست سپاهیان ارسان گرفته باشند و گرفتن این بلندیها نیز کاری بود بس مشکل و مستلزم دادن تلفات بسیار و صرف وقت ممتدی ، زیرا این کوهها مانند دیوارهائی که به آسمان رفته باشد، تنگ مزبور را احاطه کرده و خود معبر هم بقدری تنگ است که چهار نفر نمیتوانند پهلوی هم از آن عبور کنند. بخصوص که جویبارهای بسیار از دامنه کوه بیرون می آید و زمین معبر را پست و بلند ساخته دره هائی در آن بوجود میاورد. بنابر این با داشتن عده کمی از سپاهیان رشید ممکن بود مدتها تمام قشون اسکندر را در این جا معطل کرد. ارسان بجای اینکه این کار کند، بکاری پرداخت که موقعش گذشته بود، یعنی در این موقع نقشه ای که مِم نُن در گرانیک پیشنهاد کرده بود، بخاطرش آمد و با این مقصود با آتش و آهن کیلیکیه را مبدل بویرانه ای کرد، تا اسکندر و قشون او آذوقه و لوازم دیگر در این جا نیابند و بعد چند نفر در تنگ مزبورگذاشته ، خود با کسانش از کیلیکیه بیرون رفت. آن چندنفر هم ، با اینکه باز میتوانستند اسکندر را معطل کنند، چون دیدند که والی حرکت کرد و رفت این رفتار را نسبت بخودشان خیانت دانسته و معبر را ترک کرده متفرق شدند. وقتی که اسکندر از معبر مزبور یعنی دربند، یاچنانکه یونانی ها گویند، دروازه کیلیکیه گذشت ، از طالع خود بی اندازه مشعوف گردید و گفت : ( ( اگر دستهائی میبود که این سنگها را بغلطاند، لشکر من مضمحل می شد.( کنت کورث ، کتاب 3، بند 4 ). بالاتر بمناسبت قشون کشی کورش کوچک توصیف این دربندها شده و همان جا تذکر دادیم که اسکندر راه کوروش کوچک را پیمود. با وجود اینکه بلندیها را کسی نداشت ، باز اسکندر نگران بود که مبادا دشمن در کمین گاهی پنهان شده باشد و با این مقصودسپاهیان تراکی را مأمور کرد، پیش رفته راه را بشناسند و دسته ای از کمانداران را فرستاد، قله کوه را اشغال کنند و به آنها گفت که این کار با وجود اینکه دشمنی در پیش ندارند، برای آنها در حکم جدال است و باید در هر آن حاضر جنگ باشند. بدین ترتیب اسکندر از دربند مزبور گذشته وارد شهر تارس که کرسی کیلیکیه بود، گردید. ایرانی ها این شهر را تازه آتش زده رفته بودند، ولی اسکندر پارمِن ین را فرستاده بود که از حریق شهر ممانعت کند و خودش هم بزودی پس از آن دررسید و از حریق جلوگیری کرد. ( ایران باستان صص 1286-1287 ).

معنی کلمه آرسان در فرهنگ فارسی

از طرف داریوش سوم حاکم ناحیه دربند کیلیکیه بود

معنی کلمه آرسان در فرهنگ اسم ها

اسم: آرسان (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: ārsān) (فارسی: آرسان) (انگلیسی: arsan)
معنی: نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، ( اعلام ) نام پسر اردشیر که از زنان غیر عقدی وی بود

معنی کلمه آرسان در ویکی واژه

آر به معنی آتش وآرسان یعنی همانند آتش
بسیار دانا - بسیار هوشمند

جملاتی از کاربرد کلمه آرسان

و از شعب دیگران این اقوام اند؛ کارندی، جنکردی، فضلی، سنوندی، الانی، کاه کاهی و رجوارکی، دری، ویراوند(بیرانوند)، و مابکی، داری، آبادکی، ابوالعباسی، علوممائی، کچائی، سلکی، خودکی(جودکی)، بندوئی و جز ایشان منشعب شدند اما قوم ساهی آرسان ارکی بیهی اگر چه زبان لری دارند لر اصلی نیستند و دیگر دیهاء مارود، لر نیستند روستایی اند و این طوایف تا شهور سنه خمسین و خمسمائه هرگز سروری علی‌حده نداشته‌اند و مطیع دارالخلافه بوده در فرمان حکام عراق عجم بوده‌اند.
با توجه به حضور پررنگ شرکتهای نرم افزاری در سطح کشور و تقاضای صنایع مختلف در خصوص بستری اختصاصی جهت ارائه خدمات سیستماتیک یکپارچه، شرکت فناوری ارتباطات و اطلاعات آرسانت برآن شد که فعالیت شرکت را در راستای پیاده سازی زیرساخت شبکه ها کامپیوتری و پیاده سازی و تولید نرم افزارهای اختصاصی ارتقا دهد.
ارسانه همسر نرسه بود. او در جنگ ساتالا به دست سپاهیان تحت سلطه گالریوس رومی افتاد. نرسه با فرستادن سفیری به نام افربان سعی در بازگرداندن او کرد. پس از مذاکرات بسیار ارسانه به ایران بازگردانده و در ادامه عهدنامه نصیبین منعقد شد. در منابعی همچون کریستنسن، نام همسر نرسه «آرسان» گفته شده‌است.
با گذشت سه سال از فعالیت شرکت , آرسانت آماده ارائه خدمات در حوزه های طراحی سایت , طراحی اپلیکیشن موبایل, سئو سایت, ساخت تیزر تبلیغاتی, مدیریت پیج اینستاگرامو... می باشد.