معنی کلمات حرف "پ" - صفحه 10
- پوان
- پوره
- پوش
- پوکه
- پژوهنده
- پی کردن
- پیاز
- پیج
- پیران
- پیش آمد
- پیش مرگ
- پیشکار
- پیشی گرفتن
- پیمانه کش
- پیوسته
- پروانش
- پیکر
- پنی سیلین
- پندار
- پنج نوبت زدن
- پریدگی
- پریشانی
- پیل سم
- پس انداز
- پس فردا
- پسینه
- پس
- پشت دست
- پشیز
- پلنوم
- پلید
- پلینزی
- پناهندگی
- پنبه زدن
- پند
- پولک
- پروردن
- پرورش
- پرپا
- پروفسور
- پدر
- پرزدن
- پرسئوس
- پرند
- پرواس
- پروانک
- پروانگان
- پروتست
- پرونده
- پرکاس
- پای مزد
- پایگاهداده
- پایی
- پاییدن
- پامال شدن
- پالیز
- پانیذ
- پاژه
- پاک دل
- پاک
- پل نمک
- پازهری
- پاره پاره
- پا
- پابوس
- پاتوق
- پادشاه
- پار
- پاسخ هیجانی
- پسروی
- پیرزال
- پرونده پزشکی
- پریروز
- پرت و پلا
- پایدارساز
- پیادهشدن
- پاندول
- پاشیدگی
- پله برقی
- پرمعنی
- پس لرزه
- پندنامه
- پوست درونی
- پزشکی زنان
- پشمالو
- پرده گوش
- پیه سوز
- پرماز
- پروژکتور
- پستچی
- پروردین
- پیغوله
- پرتابل
- پست برق
- پیش آگهی
- پرمدعا
- پاپیون
- پلنگینه
- پلاو
- پایندگی
- پاشکسته
- پرخاشخر
- پای کوبی
- پرخوری
- پایگاه اجتماعی
- پرواز کردن
- پرورانیده
- پورنوگرافی
- پایه دار
- پاجوش
- پرده باز
- پی سپر
- پرورنده
- پریشان کردن
- پیشوائی
- پاتان
- پاتک
- پاتی
- پاتیس
- پادار
- پاداش
- پاداشت
- پاداشن
- پادان
- پاردم
- پاریز
- پاریس
- پارینه سنگی
- پارینه
- پارینهسنگی زیرین
- پازن
- پازند
- پازو
- پاس بخش
- پاسنگ
- پاسور
- پاسپورت
- پاسک
- پاسگزار
- پاسیده
- پاش
- پاشا
- پاشش
- پاشیدنی
- پاشیده
- پاغند
- پال
- پالا
- پالاد
- پالان دوز
- پالان
- پالانه
- پالاهنگ
- پالایش
- پالایشگاه
- پالایه
- پالت
- پالهنگ
- پالودن
- پالوده
- پالکانه
- پالیدن
- پاگون
- پاگیر
- پای بازی
- پای داشتن
- پای کوب
- پایا
- پایابی
- پایار
- پایان دادن
- پایانه
- پایانی
- پایتابه
- پایتخت
- پایدار
- پایداری
- پایدام
- پایزن
- پایزه
- پایش
- پایمال کردن
- پایشگر
- پایمال
- پایمردی
- پاین
- پایندان
- پاینده
- پایه ابر
- پایه
- پایور
- پایک
- پایکار
- پایکوبی
- پایگاه نیروی زمینی
- پایگاه
- پاییزه
- پاییزی
- پایینی
- پت