پایابی
معنی کلمه پایابی در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه پایابی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پایابی
معینست کزین ورطه جان برون نبرم که نیست بحر غمم را بدیده پایابی
کردمی سجده چو ساقی به من آوردی می کشتیی پر که چو بحرش نبود پایابی
بینهایت نبود هیچ بدایت الّا قلزمِ عشق که آن را نبود پایابی
مگر از فیض الهی برسد کام جهان ورنه ای دل تو به بحر غم بی پایابی
این نه دردیست که دروی رسدش درمانی وین نه بحریست که پیدا بودش پایابی
در علم چو بر دور پایابی در حلم چو کوه ثابت ارکانی
غریق ورطه ی دریای هجران کجا یابد که پایابی تمامست