پیران
معنی کلمه پیران در لغت نامه دهخدا

پیران

معنی کلمه پیران در لغت نامه دهخدا

پیران. ( ص ، اِ ) ج ِ پیر. شیب. شیوخ. وجول. ( منتهی الارب ): پیران جهاندیده و گرم و سرد روزگار چشیده از سر شفقت و سوز گویند. ( تاریخ بیهقی ص 386 ). پیران پیرایه ملکند. ( تاریخ بیهقی ).
با چنین پیران لابل که جوانان چنین...ابوحنیفه اسکافی.ملک کیخسرو روزست خراسان ، نه عجب
که شبیخون گه پیران بخراسان یابم ؟خاقانی.
پیران. ( اِخ ) دهی از بخش پشت آب شهرستان زابل واقع در 10 هزارگزی باختر بنجار و 3 هزارگزی راه فرعی ادیمی به زابل. جلگه ، گرم ، معتدل. دارای 1093 تن سکنه. آب آن از رودخانه هیرمند. محصول آنجا غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی گلیم و کرباس بافی و راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
پیران. ( اِخ ) دهی از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد واقع در6 هزارگزی باختر لردگان و یک هزارگزی کنار راه عمومی لردگان بپل کره. کوهستانی ، معتدل. دارای 183 تن سکنه. آب آن از چشمه و دریاچه لردگان. محصول آنجا غلات و ارزن و تنباکو و بادام و برنج. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان جاجیم و قالی بافی وراه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
پیران. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان پاریز. بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع در 105 هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد. سر راه مالرو گوداحمر به خانه سرخ. دارای 8 تن سکنه. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
پیران. ( اِخ ) دهی از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصر شیرین. واقع در ده هزارگزی شمال خاوری سرپل ذهاب. کنار راه عمومی ریژاب و کوهستانی ، گرمسیر، مالاریائی. آب آن از رودخانه الوند.محصول آنجا غلات و میوه جات و صیفی و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. انجیر این محل بخوبی معروف است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
پیران.( اِخ ) نام یکی از دهستانهای ششگانه بخش حومه شهرستان مهاباد. این دهستان در قسمت جنوب باختری بخش واقع و از شمال بدهستان لاهیجان ، از جنوب بدهستان منکور،از خاور بدهستان لاهیجان و از باختر بمرز ایران و عراق محدود میباشد. موقعیت طبیعی دهستان : قسمت خاوری جلگه و معتدل و قسمت باختری کوهستانی سردسیر است. راه شوسه خانه به نقده و خانه بمرز عراق از شمال باختری این دهستان میگذرد. آب قراء آن از رودخانه های لاوین بادین آباد چشمه سارها و آب کوهستانی تأمین میگردد.محصول عمده دهستان غلات و توتون ، حبوبات و محصول دامی. شغل ساکنین آن زراعت و گله داری است. صنایع دستی جاجیم و جوراب بافی میباشد. دهستان پیران از 32 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل و جمعیت آن درحدود 4200 نفر و قراء مهم آن امین آباد، زیوه شین آوا ( مرکز دهستان )، قلعه رش ( قزکلا ) میباشد. صادرات آن عبارت از غلات و توتون و پشم و روغن است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه پیران در فرهنگ فارسی

پسرویسه سپهسالار و مشاور خردمند افراسیاب تورانی ( درداستانها )
پهلوانی مشهور از توران و سرلشگر افراسیاب

معنی کلمه پیران در فرهنگ اسم ها

اسم: پیران (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: piran) (فارسی: پیران) (انگلیسی: piran)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه سپهدار افراسیاب تورانی و یکی از شخصیتهای محبوب در داستان سیاوش

معنی کلمه پیران در دانشنامه عمومی

پیران (سرپل ذهاب). پیران ( سرپل ذهاب ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان سرپل ذهاب در استان کرمانشاه ایران است.
این روستا در ۸کیلومتری شهرستان سرپل ذهاب واقع شده است.
این روستا در دهستان حومه سرپل قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۲۲۰ نفر ( ۱۰۸ خانوار ) بوده است.
این آبشار در فاصله ۸کیلومتری شهرستان سرپل ذهاب در استان کرمانشاه قرار دارد . ارتفاع آن بیش از ۱۸۰متر برآورد شده است که به عنوان بلند ترین آبشار دائمی ایران و تنها آبشار آپارتمانی جهان شناخته می شود
پیران (شهر). پیران ( به ایتالیایی Pirano ) نام یکی از شهرهای اسلونی است که در سواحل دریای آدریاتیک واقع شده است. هر دو زبان اسلونی و ایتالیایی زبان های رسمی این شهر هستند.
• ایستریا
• بنیان گذاری های دهه ۱۷۰ ( پیش از میلاد )
• بنیان گذاری های دهه ۱۷۰ ( پیش از میلاد ) در اروپا
• پیران
• شهرهای اسلوونی
• مناطق مسکونی ساحلی در اسلوونی
• ورزشگاه های چند منظوره در اسلوونی
• صفحه ویکی پدیا با کشور مبهم
• مقاله های دارای شرح مختصر
• شرح مختصر متفاوت با ویکی داده
• Pages using infobox settlement with bad settlement type
• مختصات در ویکی داده
• صفحاتی که از جعبه اطلاعات منطقه مسکونی بدون مختصات استفاده می کنند
• پیوند رده انبار در ویکی داده است
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های VIAF
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های WORLDCATID
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های BNF
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های GND
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های J9U
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های LCCN
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های NKC
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد اسلوونی
پیران (لریک). پیران ( به لاتین: Piran، پیش تر ایرمینجی İyirminci ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان لریک واقع شده است.   پیران ۸۸۵ نفر جمعیت دارد. مردم آن از قوم تالش هستند.
پیران (هیرمند). پیران، روستایی در دهستان قرقری بخش قرقری شهرستان هیرمند در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۴۸۱ نفر ( ۱۳۶ خانوار ) بوده است.
معنی کلمه پیران در فرهنگ فارسی
معنی کلمه پیران در فرهنگ اسم ها
معنی کلمه پیران در دانشنامه عمومی
معنی کلمه پیران در دانشنامه آزاد فارسی

معنی کلمه پیران در دانشنامه آزاد فارسی

پیران (قوم). طایفۀ کُرد ایران و عراق، از طوایف بزرگ بلباس، متشکل از تیره های امیر عشایری، موریک، احمدی و سادات در ایران و برچم، احمد آلکه، هُولَه مَلَه، حسن آغائی، مَخانه، ییوا، هَرَزن سَما و سِن در عراق. سردسیر چادرنشینان پیران در جلگۀ لاهیجان/ لایجان و کوه قندیل در خاک ایران و گرمسیر آنان در رائیه و بیتوین عراق قرار داشت. پس از تعیین قطعی مرزهای ایران و عراق، پیران ها میان دو کشور تقسیم شدند و از کوچ سالیانه میان دو کشور بازماندند. تعداد چادرنشینان پیران در ایران بالغ بر ۱۱۳ خانوار است. یکجانشینان پیران بیشتر در شهرستان پیرانشهر و دهستان های پیران و لاهیجان شرقی و غربی اسکان گرفته اند. پیران ها در جنگ های امامقلی خان افشار، حاکم ارومیه (۱۱۹۷ق)، علیه قوای علی مرادخان زند شرکت داشتند. مامندآغا پیران در جنگ وسیع حکومت های ارومیه و مراغه علیه کردان (۱۲۱۶ق)، فرماندۀ پیران ها بود. اینان در شورش شیخ عبیدالله شَمزینی (۱۲۹۷ق) شرکت داشتند. محمدامین آغا پیران و افرادش در لشکرکشی عثمانیان علیه روس ها در آذربایجان (۱۳۳۳ق)، با آنان تا شهر تبریز پیش رفتند.

معنی کلمه پیران در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پیران، از ایل های کرد ساکن در شمال غربی ایران (استان آذربایجان غربی) و شمال شرقی عراق می باشد.
در باره ایل پیران که از کردهای ایران و عراق هستند گفته می شود که نام ایل ابتدا وُسو بوده، پس از آن وُسوسَوار شده، آن گاه به پیران تغییر یافته است. وسو و وسوسوار نام رئیس ایل بوده است. از علت چگونگی این تغییر اطلاعی دردست نیست.پیران ها کردزبان اند و با گویش کرمانجی جنوب، یا سورانی سخن می گویند و اهل سنت و شافعی مذهب اند.
پراکندگی جغرافیایی
به گفته میرزاجعفر مشیرالدوله در۱۲۷۲ق، پیران ها ۷ ماه از سال را در ملک لاهیجان (در شمال غربی ایران) و ۵ ماه از فصول سرد سال را در گرمسیر ملک عثمانی (در عراق کنونی) به سر می بردند. در آن زمان، آبادی مهم جلگه لاهیجان قصبه پسوه بود، اما پیش از آن قصبه کهنه لاهیجان پیران نامیده می شد و در دامنه شرقی رشته کوه های قندیل (در مغرب جلگه، چراگاه دام های عشایر مُکری و بلباس) نزدیک به رود بادین آوا قرار داشت که آبادی اصلی و حاکم نشین این جلگه بود.در حدود آغاز سده ۱۴ش پیران ها که در سرزمین عراق می زیستند، به ایران آمدند و بخشی از آن ها در قسمت هایی از جلگه لاهیجان سکنا گزیدند. به گفته ادمندز که در سال های ۱۲۹۸-۱۳۰۴ش/ ۱۹۱۹-۱۹۲۵م در مناطق کردنشین شمال شرقی عراق به سر می برد، پیران ها در دو بخش کوهستانی شمال منگور و غرب رود لاون (قسمت بالادست رود زاب در ایران) و بخش دشتی در روستاهای بیتوین ساکن بودند. تا زمان تثبیت و نشانه گذاری مرز ایران و عراق در اواخر دهه ۱۹۳۰م، طوایف این ایل و چند ایل دیگر در دو سوی مرز، ییلاق و قشلاق می کردند. مناطق زندگی پیران ها در عراق را کویسنجق، بیتوین، قره جوغ و اربیل و نواحی سکنای پیران های ایران را در فاصله رودهای لاون و بادین آوا نوشته اند. در تقسیمات کشوری کنونی ایران، منطقه زندگی پیران ها در شهرستان مرزی پیرانشهر (شامل دهستان های لاهیجان شرقی، لاهیجان غربی، پیران، لاهیجان و منگور غربی) قرار دارد. شهرستان پیرانشهر به نام این ایل خوانده شده است. طایفه های ایل پیران در دهه ۱۳۴۰ش در آبادی های بسیاری پراکنده بودند. شین آوا (شین آباد)، مرکز عشایر پیران و محل زندگی رئیس ایل، نَمَن جا، قَلاتْ رَش، گَزْگَسْک، کاسورده، زیو، زِدان، کُنه لاهیجان (کهنه لاهیجان)، کُنه خانه (کهنه خانه)، جَران، سِلْکْ آوا، دیلْزه، دَلاوان، چییان، بادین آوا، گُرگول و سُخانْلو ازجمله این آبادی ها هستند.
سازمان ایلی و سرپرستی
پیران ها در گذشته عضو اتحادیه ایلی بلباس بودند. بلباس خود از ابتدا جزو عشیره روزکی (روژکی) بود. عزاوی تقسیمات ایل پیران را چنین برمی شمارد: مورک، برچم، احمد الکه، هُوله مِله، حسن آغایی، مخانه، سه بریمه، فقی خالیا (فقی خلیا)، وسطا پیرا، ییوا، هرزن سما و هون هل کرینا. ایل پیران ایران به ۴ طایفه به نام های موریک، سادات (یا ساداتِ حسینی)، امین عشایری و قرنی احمدی تقسیم می شود و دارای ۵۰ تیره است. پیران ها برآن اند که امین عشایری و قرنی احمدی هر دو از طایفه وسوسوار (رئیس ایل) بوده، و از آن منشعب شده اند. طایفه سادات حسینی در اصل جزو ایل پیران نبوده، و در اثر هم جواری و آمیختن با پیران ها از طایفه های این ایل به شمار آمده اند. طایفه موریک ها نیز گویا زمانی پیش از ۱۲۷۲ق به پیران ها پیوسته اند و از ابتدا جزو آنان نبوده اند. ریچ که در سفر به کردستان (۱۲۳۵ق/۱۸۲۰م) مدتی در میان بلباس ها می زیسته است، می نویسد: در اتحادیه ایلی بلباس، ازجمله پیران هریک از مردان ایل ها، در مسائل عمومی حق رأی داشت و درباره حل و فصل امور با رؤسای بلباس مشورت می کرد. افراد ایل هنگام کوچ، گروه هایی به نام هُبه (اُبه) تشکیل می دهند. هر گروه شامل چند خانواده است که هریک در چادر خاص خود زندگی می کند. سرپرست هبه را رِدِن پی (ریش سفید) می نامند. پیران ها رهبر و بزرگ ایل را رئیس، و رهبر و بزرگ طایفه را گُوره (بزرگ) می نامند. به گفته یکی از آگاهان محلی پس از وسو یا وسوسوار، نخستین رئیس ایل پیران، پسرش قرنی آقا سرپرست ایل شد. او دو پسر به نام های مامندآقا و کاک احمد داشت. مامندآقا، پسر بزرگ تر، رئیس ایل پیران شد و کاک احمد سرپرست دسته ای شد که اکنون طایفه احمدی نامیده می شود. مامندآقا و پس از او جانشینانش، افزون بر ریاست ایل، سرپرستی طایفه امین عشایری را نیز که خود از این طایفه بودند، برعهده داشته اند.
کوچندگی و ده نشینی
...

معنی کلمه پیران در ویکی واژه

جمع پیر، پیرها. به معنی پیر و کهنسال در زبان فارسی که از دو بخش پیر - آن شکل گرفته و آن نشانه جمع و دائم است.
پیران پسر ویسه، وزیر خردمند افراسیاب در شاهنامه و رئیس یکی از قبایل صحراگردی به نام ترکان، او متحد تورانیان علیه ایرانیان بشمار می‌رود. چون او و قبایل‌اش قویترین پس از تورانیان هستند بدین منوال پیران وزیر افراسیاب شناخته می‌شود. در جنگ دوازده‌رخ، افراسیاب شرکت نداشت بلکه فقط جنگجویان پیران بودند. گمانی برم زانکِ پیران کنون ..... دواند سوی شاه ترکان هیون

جملاتی از کاربرد کلمه پیران

برویین چنین گفت پیران که خیز که بهرام را نیست جای گریز
چون جوان جوش در نهاد آرد پند پیران کجا به یاد آرد‌؟
بر شیوه ی او نزاریا کردی پیرانه سر اقتدا به برنایی
این که پیرانه‌سَرَم صحبتِ یوسف بنواخت اجر صبریست که در کلبهٔ احزان کردم
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به جیغ ۲، پیرانا سه‌بعدی‌دی، لوگان، دختران تراژدی و آلیا: شاهدخت آر اند بی اشاره کرد.
به پیران سر، دل و دین داد بر باد ز خود فارغ شد و از جمله وارست
بر اساس نقشه نظام تقسیمات کالبدی در وضع موجود، کل گستره شهر پیرانشهر (حد نهایی ساخت و سازها) به ۴ ناحیه از جمله ناحیه ۱ (۶ محله)، ناحیه ۲ (۴ محله)، ناحیه ۳ (۳ محله) و ناحیه ۴ (۲ محله) تقسیم شده و در مجموع متشکل از ۱۵ محله است. ناحیه ۱ با جمعیت ۲۵۰۷۹ نفر دارای بیشترین میزان جمعیت است.
از آداب مرید بلکه از فرائض حال او آنست که موضع ارادت خویش را ملازمت کند و بسفر بیرون نشود پیش از آنکه طریقت او را قبول کند و پیش از آنکه بدل، بحق رسد که سفر، مرید را نه در وقت خویش زهری قاتل بود و هر که از ایشان سفر کند پیش از وقت خویش بدانچه امید دارد نرسد و چون خدای تعالی خیری خواهد به مرید، او را برجای بدارد و چون شرّی خواهد بدو، او را باز آن برد که از آن بیرون آمده باشد و چون جوان باشد طریقت او خدمت کردن باشد بظاهر و درویشانرا دوست دارد و این فروترین رتبت بود اندر طریقت او و مانند او، برسمی اندر ظاهر بِسنده کنند و سفر همی کنند، غایت نصیب ایشان ازین طریقت، حجّ بود و زیارت موضعها که آنجا رحلت کنند و دیدار پیران بظاهرِ سلام، بدین قناعت کنند، ایشانرا دائم سفر همی باید کرد تا آسایش، ایشانرا در محظورات نیفکند زیرا که جوان چون راحت و آسایش یابد فترت بدو راه یابد و چون مرید یکبار اندر میان درویشان شود اندر بدایت، او را زیان دارد، عظیم، اگر کسی اندر افتد سبیل او آن بود که حرمت پیران بجای آرد و اصحاب را خدمت کند و خلاف نکند ایشانرا و آنچه راحت ایشان بود اندر آن، بدان قیام کند و جهد کند تا دل پیری از وی مُسْتَوْحِش نگردد و باید که اندر صحبت درویشان خصم بود بر تن خویش و برایشان خصمی نکند، هریکی را ازیشان بر خویشتن حقّی واجب داند و حقِّ خویش بر کس واجب نبیند.
احمد علیپور (زادهٔ ۱۳۰۵)، نمایندهٔ دورهٔ اول از حوزهٔ انتخابیه پیرانشهر و سردشت در استان آذربایجان غربی بوده است.
آرامگاه پیر پیران واقع در دهستان کمال‌آباد در روستای آتشگاه که دارای بنایی معاصر و درختی ۲۰۰۰ ساله است.
بیامد پر از غم بپیران بگفت که شد روز با رنج بسیار جفت
به شعر شهریار اکنون سر افشانند در آفاق چه خوش پیرانه سر ما را به شیدایی سمر کردی
چو گیو آن زمان روی پیران بدید عنان سوی او جنگ را برگشید
آنچه امروزه پیرانشهر نامیده می‌‌شود، در قدیمی‌‌ترین منابعی که نامی‌ از آن رفته "لاهیجان" یا "ملک لاهیجان" ثبت‌شده است (سیستانی؛1378 ؛224).
مردم پیرانشهر منسوب به قوم باستانی ماد و آریایی‌نژادند و چون پیرانشهر مدت زیادی در تصرف بیگانگان نبوده ساختار قومی و نژادی آن یک‌نواخت و تکدیس باقی مانده است.
شهر پیرانشهر با میانگین رشد ۵/۸ درصدی بیشترین رشد جمعیت در سطح استان را دارا است. همچنین مطابق سرشماری ۱۳۹۵، پیرانشهر یکی از پنج شهر کل کشور بوده که بالاترین نرخ رشد جمعیت را به خود اختصاص داده است.
بسان طبع دلگیران و یا چون ابروی پیران چو گردد محفلی ویران فراز آری تو زرین نون