پریدگی

معنی کلمه پریدگی در لغت نامه دهخدا

پریدگی. [ پ َ دَ / دِ ] ( حامص ) پرش. طیران.
- رنگ پریدگی ؛ رنگ باختگی.
پریدگی. [ پ ُ دَ / دِ ] ( حامص ) پرشدگی.

معنی کلمه پریدگی در فرهنگ فارسی

پرشدگی .
پرشدگی

جملاتی از کاربرد کلمه پریدگی

سرگیجه، سردرد، تهوع یا استفراغ، خارش پوست، بی‌حسی، رنگ‌پریدگی یا سردی دست و ضعف پاها از عوارض جانبی دارو هستند.
کم‌خونی قابلیت فعالیت‌های بدنی را محدود می‌کند. دلیل آن تحمیل شرایط بی‌هوازی (متابولیسم تخمیری) به ماهیچه‌ها است. کم‌خونی می‌تواند پیامدهای گوناگونی داشته باشد همانند هیپوکسی (کم اکسیژنی)، ناخن رنگ پریده یا ناخن سخت شده، رنگ پریدگی، ضعف ایمنی و نبود تحمل سرما و در کودکان احتمال بروز اختلالات رفتاری. کم اکسیژنی برآمده از کم‌خونی می‌تواند وضعیت بیماری مزمن قلبی- عروقی را بدتر کند.
آزمایش‌ها نشان می‌دهند که صدای به شدت ۱۶۰–۱۵۰ دسی‌بل برای بعضی حیوانات کشنده و مرگبار است. این حیوانات قبل از مرگ به تشنجات موضعی، فلج و رعشه دچار می‌گردند. در انسان‌ها رنگ پریدگی و بالارفتن فشارخون از اثرات آلودگی‌های صوتی است. درجه حرارت بدن نیز کاهش می‌یابد. صداهای مداوم عکس‌العمل‌هایی را در بدن ایجاد می‌کنند. به عنوان مثال، انقباض رگ‌ها بیشتر می‌شود و این حالت پس از قطع صدا هنوز ادامه می‌یابد. بدن انسان در خواب نیز به محرک‌های صوتی پاسخ می‌دهد بدون این که فرد از خواب بیدار شود. (ضربان قلب و حالات ماهیچه‌ها تغییر می‌کند)
قبل از آغاز اولین دیدار فصل ۲۰۰۷–۲۰۰۶ در مقابل آرمینیا بیلفلد میشاییل رنسینگ با یک شوت تمرینی صورت الیور کان مورد اصابت قرار داد، رنگ پریدگی و تورم صورت او اجازه حفاظت از دروازه را به او نمی‌داد، بایرن با رنسینگ آن بازی را ۲–۰ پیروز شد.