پاسیده

معنی کلمه پاسیده در لغت نامه دهخدا

پاسیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) نگاهبانی شده. پاس داشته.

معنی کلمه پاسیده در فرهنگ معین

(دِ ) (ص مف . ) نگاهبانی شده ، پاس داشته .

معنی کلمه پاسیده در فرهنگ عمید

۱. پاس داشته.
۲. نگهبانی شده.
۳. لمس شده.

معنی کلمه پاسیده در فرهنگ فارسی

( اسم ) لمس شده مس شده ملموس .
نگاهبانی شده پاس داشته

معنی کلمه پاسیده در ویکی واژه

نگاهبانی شده، پاس داشته.

جملاتی از کاربرد کلمه پاسیده

لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ نیست بر شما تنگی اگر زن را طلاق دهید ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ تا آن گه که ایشان را نپاسیده بید، أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِیضَةً یا آن زن را کاوین مسمّی و مقدّر بر خویشتن فریضه نکرده بید، وَ مَتِّعُوهُنَّ و ایشان را چیزی دهید و تهی گسیل مکنید، عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ بر مرد توانگر باندازه توان وی وَ عَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ و بر مرد درویش باندازه توان وی، مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ چیزی فرا دست آن زن، چیزی بچم که از آن بر دهنده زور نیاید، و آن زن را از آن ننگ ناید، حَقًّا عَلَی الْمُحْسِنِینَ (۲۳۶) این را سزای نهادیم بر نیکوکاران.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند، لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاری‌ گرد نماز مگردید آن گه که مستان بید، حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ تا آن گه که چنان بید که دانید که چه میخوانید، وَ لا جُنُباً و گرد نماز مگردید آن گه که جنب باشید. إِلَّا عابِرِی سَبِیلٍ مگر در راه رفتن و در مسجد گذشتن، حَتَّی‌ تَغْتَسِلُوا تا آن گه که پیشتر غسل کنید، وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضی‌ و اگر بیمار بید که آب فرا خویش نیارید برد، أَوْ عَلی‌ سَفَرٍ یا در سفری بید و آب نیابید، أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ یا یکی از شما از حاجت آدمی آمده بود، أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ یا بپوست خود پوست زنان پاسیده بید، فَلَمْ تَجِدُوا ماءً و آب نیابید، فَتَیَمَّمُوا آهنگ کنید، صَعِیداً طَیِّباً خاکی پاک، فَامْسَحُوا بپاسید بآن خاک، بِوُجُوهِکُمْ رویهای خویش، وَ أَیْدِیکُمْ و دو دست خویش همه، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُوًّا غَفُوراً (۴۳)که اللَّه در گذارنده است آمرزگار همیشه.