پاغند

معنی کلمه پاغند در لغت نامه دهخدا

پاغند. [ غ ُ ] ( اِ مرکب ) پنبه زده باشد که بریسند یعنی محلوج. ( فرهنگ اسدی ). پاغُنده. کلوچ. گلوله پنبه حلاجی کرده. ( جهانگیری ) ( برهان ). و رجوع به پاغنده شود.

معنی کلمه پاغند در فرهنگ معین

(غُ ) نک پاغنده .

معنی کلمه پاغند در فرهنگ عمید

گلولۀ پنبه، پنبه ای که زده شده و آن را گلوله کرده اند.

جملاتی از کاربرد کلمه پاغند

همچو منصور تو بر دار کن این ناطقه را چو زنان چند بر این پنبه و پاغنده زنی