پاییدن
معنی کلمه پاییدن در فرهنگ معین
معنی کلمه پاییدن در فرهنگ عمید
۲. چشم به کسی یا چیزی دوختن و مراقب آن بودن، زیر نظر قرار دادن.
۳. (مصدر لازم ) [قدیمی] همیشه و جاوید بودن، پایدار ماندن.
۴. (مصدر لازم ) [قدیمی] درنگ کردن، ایستادن: چو خواهی که ز ایدر شوی باز جای / زمانی نگویم بر من بپای (فردوسی: ۶/۵۸۴ ).
معنی کلمه پاییدن در فرهنگ فارسی
توقف کردن ببودن
معنی کلمه پاییدن در ویکی واژه
دوام داشتن، ماندن: او همیشه بر کارهای نیک میپاید.
نگاهبانی کردن: آنها کشورشان را میپاییدند.
مراقبت کردن: او همیشه سلامت مادرش را میپاید.
منتظر بودن، چشم داشتن.
توقف کردن.
نگهبانی کردن. مراقبت کردن. مواظبت کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه پاییدن
گفت: من خویش را از دشمن بپایم، اما از دوست پاییدن نتوانم.
عهدت از مهد به پایان ببرم تا به لحد هم تا نگویی سر پاییدن میثاق نداری
مفسدان را مدام پاییدن خلق را روز و شام پاییدن