پرت و پلا

معنی کلمه پرت و پلا در لغت نامه دهخدا

پرت و پلا. [ پ َ ت ُ پ َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ، از اتباع ) تَرت و پَرت. تندوخند. تارومار. پخش و پلا. تَرت و مَرت. پراکنده. || چرندپرند. هذیان. سخنان نا به وجه.
- پرت و پلا شدن ؛ متفرق شدن. پراکنده شدن.
- پرت و پلا کردن ؛ متفرق کردن. پراکنده کردن. تارومار کردن. پراکندن. پراکنیدن.
- پرت وپلا گفتن ؛ هذیان گفتن. نامربوط گفتن. پرت گفتن. بی رویه گفتن. وِل گفتن. پراکنده گفتن.

معنی کلمه پرت و پلا در فرهنگ معین

(پَ تُ پَ ) (ص مر. ) ۱ - پراکنده ، پخش و پلا. ۲ - بیهوده ، چرند و پرند.

معنی کلمه پرت و پلا در فرهنگ عمید

= پرت * پرت وپلا
* پرت وپلا شدن: (مصدر لازم )
۱. پراکنده شدن.
۲. تارومار شدن.

معنی کلمه پرت و پلا در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) ۱- تارو مار پخش وپلا ترت و پرت ترت و مرت. ۲- بیهوده بی معنی مزخرف چرند و پرند. دری وری : ( وجوابهای پرت و پلایی بسوئ لات عدیده ای که از هر طرف بر او باریدن گرفته بود میداد. ) ( دشتی ).

معنی کلمه پرت و پلا در ویکی واژه

پراکنده، پخش و پ
بیهوده، چرند و پرند.

جملاتی از کاربرد کلمه پرت و پلا

صحبت به ادب کن برِ اهلِ ادب عارف اینجاست که جای سخنِ پرت و پلا نیست