پنبه زدن

معنی کلمه پنبه زدن در لغت نامه دهخدا

پنبه زدن. [ پَم ْ ب َ / ب ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بیرون کردن پنبه از تخم. حلاجی کردن پنبه. تندیف. نَدف. حَلج. نَدش. ( منتهی الارب ). || پر کردن پنبه در چیزی :
هر روز بهر پنبه زدن بر دواج چرخ
صبح از عمود مشته کند وز افق کمان.اثیر اخسیکتی ( از آنندراج ).تفدیک ، تفتیک ؛ پنبه زدن. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه پنبه زدن در فرهنگ معین

( ~. زَ دَ ) (مص ل . ) ۱ - بیرون کردن پنبه از تخم . ۲ - پر کردن پنبه در چیزی .

معنی کلمه پنبه زدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- بیرون کردن پنبه از تخم حلاجی کردن پنبه ندف . ۲- پر کردن پنبه در چیزی .

معنی کلمه پنبه زدن در ویکی واژه

بیرون کردن پنبه از تخم.
پر کردن پنبه در چیزی.

جملاتی از کاربرد کلمه پنبه زدن

هر روز بهر پنبه زدن بردواج کوه صبح از عمود بسته کند بر افق کمان
خواهد به ابر پنبه زدن برق داغ من این گل سری به گوشه دستار می‌کشد