معنی کلمات حرف "پ" - صفحه 1
- پزشکی
- پای
- پسندان
- پادگان
- پسرانه
- پاک کن
- پایمرد
- پیران ویسه
- پیش غذا
- پیش بند
- پیرامون
- پرسه زدن
- پوئیدن
- پرشکاف
- پرهام
- پاکوتاه
- پدربزرگ
- پر شدن
- پریود
- پنداشتی
- پراگندن
- پایاب
- پنجگانه
- پی درپی
- پی در پی
- پوشیدنی
- پانتی
- پنی
- پری خوان
- پیروز شدن
- پینو
- پسر
- پیسته
- پیست
- پلکان
- پلیسی
- پلوتو
- پالئوژن
- پوشاندن
- پدافند غیرعامل
- پزشک زنان
- پرزیدنت
- پر دادن
- پیگم
- پوتوک
- پیرزا
- پورمند
- پندش
- پرو
- پادشاهی مشروطه
- پنجه زدن
- پنجه
- پندنیوش
- پی جو
- پیشنهاد دادن
- پنداشتن
- پوزشگر
- پنجشیر
- پیشدانشگاهی
- پلش
- پوشش ابر
- پانتومیم
- پاکار
- پادوی
- پوزش
- پس فرستادن
- پانسمان
- پروفیل
- پرکاش
- پنجی
- پاسداری
- پیش فروش
- پیادهرو
- پارانویا
- پرخوابی
- پوزه
- پایان سفر
- پیشدستی
- پیشکاری
- پی آمد
- پری دار
- پرخاشگر
- پلت
- پیش بها
- پاشنده
- پاافزار
- پرسشنامه
- پرسکا
- پرسان
- پدرخوانده
- پاره دوختن
- پرداختنی
- پرسیده
- پخن
- پارگین
- پائیز
- پیه
- پرولاپس
- پلیدی
- پسر عمو
- پرولتاریا
- پندری
- پیاپی
- پارلمان
- پیش پا افتاده
- پس مانده
- پراکنش
- پیرند
- پیله
- پر کردن
- پسندیدگی
- پنلوپ
- پدید آوردن
- پیکار
- پوسیدگی دندان
- پاک نفس
- پیغان
- پای کشیدن
- پارهسنگ
- پادکست
- پیام گیر
- پیام
- پرواز آزمایشی
- پرسمان
- پرخاش کردن
- پیشروی
- پرندگان
- پرستشگاه
- پارو
- پرویش
- پری افسا
- پری بند
- پرده نمایش
- پیسک
- پشت گردن
- پدرسالاری
- پاد
- پشت صحنه
- پنجه پی
- پیوسته شدن
- پرخرج
- پیشین
- پاگاه
- پرمنفعت
- پروازگاه
- پشت رو
- پلیمر
- پاسگاه
- پالس
- پالش
- پالغ
- پالودگی
- پدردار
- پدرزن
- پدرسالار
- پلخ
- پوزخند
- پاتولوژی
- پیل
- پنجه کردن
- پاتولوژیست
- پررو
- پازل
- پخشیده
- پای خوشه
- پیوندی
- پور پشنگ
- پیاده نظام
- پرتره
- پهناوری
- پیش خوان
- پرسپکتیو
- پر شور
- پکول
- پالیزبان
- پیروزه فام
- پغاز
- پانه
- پیشانی بلند
- پرت
- پرکرده
- پیکه
- پرگشتن
- پرگشت
- پرگنه
- پایه فرمان
- پستانی
- پاگشا
- پرچه
- پی آوردن
- پرگار
- پرتونگاری
- پیرایه
- پائین
- پذیرفتن
- پیرایش
- پربار
- پانل
- پشکل
- پساک