جملاتی از کاربرد کلمه پیمانه کش
زاهدا با ما نشین پیمانه کش خرقه وسجاده را نه برکنار
پیدا بود از لعل تو پیمانه کشیها ای عهد شکن بر سر پیمان که بودی؟
آشکارا به در مفتیم ار باری هست در نهان نیز به پیمانه کشان کاری هست
شراب حسرت سرشار ساغری دارد دل گداخته پیمانه کشیده ماست
خون به پیمانه کشی مغبچگان بنشینند کس نیارد ز در دیر مغان برخیزد
ما حریف غم و پیمانه کشی پیشه ما دیده ما قدح ما دل ما شیشه ما
امشب چو سلیمم سر پیمانه کشی نیست بر زخم دلم بی لب او، می نمک آب است
مستی مرا نیست به دنباله خماری پیمانه کش میکدهٔ خمّ غدیرم
از حرمت خون دل شناسی پیمانه کشی، حلالم آمد
مخمور می شبانه ماییم پیمانه کش مغانه ماییم