پر زدن. [ پ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) پریدن ، چنانکه مرغی. - دل برای چیزی یا کسی پرزدن ؛ سخت عظیم آرزومند او بودن.
معنی کلمه پرزدن در فرهنگ فارسی
( مصدر )۱- بهم زدن بال پریدن. یا پر زدن دل برای چیزی یا کسی . آرزومند آن چیز یا کس بودن.۲- وجود داشتن موهای زاید و ناجور در نوک قلم مو . در قلم مو سازی پس از عمل دم هم کردن موها را با آب آزمایش میکنند تا اگر هنوز بعضی از تارهای موی زاید یا پرزی در میان دارد - و باصطلاح قلم مو ( پرمیزند )موهای زاید و ناجور را جدا کنند.
جملاتی از کاربرد کلمه پرزدن
فضای پرزدن تنگست در جولانگه امکان شرار ما مگر در عالم دیگرکند بازی
ما تحیرپیشگان را اضطراب دیگر است پرزدن در رنگخون شد بسمل تصویر را
خواب بیهوشی و کیفیت مستی ز سرش جسته از پرزدن مرغ سراسیمه بهوش