پازو
معنی کلمه پازو در فرهنگستان زبان و ادب

پازو

معنی کلمه پازو در فرهنگستان زبان و ادب

{marlinespike/ marlinspike, marlingspike} [حمل ونقل دریایی] وسیله ای مخروطی از فلز یا چوب برای فاصله انداختن میان رشته های طناب یا بافۀ فلزی و رد کردن رشته های طناب یا بافۀ فلزی دیگر به منظور در هم بافتن آنها

معنی کلمه پازو در دانشنامه عمومی

پازو ابزار نوک تیزی است که با آن الیاف طناب یا سیم را از هم جدا می کنند. پازو وسیله ای مخروطی و نوک تیز و بلند از فلز یا چوب است که برای فاصله انداختن میان رشته های طناب یا بافهٔ فلزی و رد کردن رشته های طناب یا بافهٔ فلزی دیگر به منظور در هم بافتن آن ها استفاده می شود. طناب کاران از پازو برای محکم کردن روکش طناب نیز استفاده می کنند.
به پازو طناب شکاف و سیم شکاف هم گفته شده است.
خِفت پازو خفتی بسیار ساده و درعین حال محکم که طناب کاران از آن برای بستن طناب به دور طنابی دیگر یا پازو یا شیء مشابه استفاده می کنند.

معنی کلمه پازو در ویکی واژه

وسیله‌ای مخروطی از فلز یا چوب برای فاصله انداختن میان رشته‌های طناب یا بافۀ فلزی و رد کردن رشته‌های طناب یا بافۀ فلزی دیگر به‌منظور در هم بافتن آنها.

جملاتی از کاربرد کلمه پازو

امیر گنه: دشت پازوار خجیره گشت پازوار، رو در بهار خجیره
رگ شرم تو بدریدم و پیزو کردم زد به پیزوی من از پای تو پران پازو
محمود صباحی، جامعه‌شناس و منتقد سینما معتقد است پازولینی فیلمساز مشهور در شیوه روایتش، صحنه‌آرایی و بسیاری مسائل دیگر متأثر از هزار و یک شب است.
جدای از این موارد برخی اشعار به صورت حاشیه‌نویسی در کناره‌های کتب دیگر زبان‌ها آمده و چند کتاب ترجمه از عربی به طبری نیز موجود هستند. همچنین آثار شاعرانی همچون طالب آملی، سیتی نسا آملی، امیر پازواری، رضا خراتی، زرگر آملی، محمد چلاوی، نجما مازندرانی و… به صورت سینه به سینه و در غالب ترانه‌های فلکوریک و ترانه در میان مردم محلی مازندران باقی مانده‌است.
بابک اشکان بیش از ۶۷ ترانه تا سال ۱۳۵۷ خوانده‌است که حاصل همکاری او با آهنگسازان بنامی چون عباس تجویدی، بابک بیات، سلیمان اکبری، لقمان ادهمی، طوفان، عماد رام، فریدون خشنود و ترانه سرایانی چون ایرج جنتی عطایی، منصور تهرانی، جهانبخش پازوکی، معینی کرمانشاهی، اردلان سرفراز و مسعود فردمنش می‌باشد.
رضا خرات کُجوری (۱۱۵۰ هجری قمری - ۱۲۲۰ هجری قمری) از اهالی خرات محله کجور شهرستان نوشهر، از شاعران مشهور طبری زبان استان مازندران در عصر زندیه به‌شمار می‌رود که به گویش کجوری می‌سرایید. اشعار او همانند سروده‌های شیخ العجم امیر پازواری در میان مردمان طبری مازندران سینه به سینه نقل می‌شود. رضا خرات پس از امیر پازواری، تنها شاعر بومی سرایی بود که سروده‌هایش در میان مردم مازندران قبول عام یافت.