پرتابل

معنی کلمه پرتابل در فرهنگ معین

(پُ بْ ) [ فر. ] (ص . ) ویژگی دستگاه یا وسیله ای که بتوان آن را با دست حمل کرد، دستی . (فره ).

معنی کلمه پرتابل در فرهنگ عمید

آنچه به راحتی قابل حمل ونقل است.

معنی کلمه پرتابل در فرهنگ فارسی

قابل حمل ونقل، قابل پوشیدن، پوشیدنی

معنی کلمه پرتابل در ویکی واژه

ویژگی دستگاه یا وسیله‌ای که بتوان آن را با دست حمل کرد، دستی. (فره)

جملاتی از کاربرد کلمه پرتابل

این محصول در دو شکل پرتابل یا قابل حمل و نیز ایستاده تولید میشود. در کارگذاری و نصب کاتترهای رگی مشکل اصلی پرسنل پزشکی و پرستاری یافتن مسیر سیاهرگ در زیر پوست است. این دستگاه با تابش نور مادون سرخ بر روی پوست بیمار قابلیت دیدن سیاهرگهای سطحی را فراهم میکند.