پای کوب

پای کوب

معنی کلمه پای کوب در لغت نامه دهخدا

پایکوب. ( نف مرکب ) پای باز. رقاص. ( دهار ) ( السامی ). بازیگر :
یکی پایکوب و دگر چنگ زن
سدیگر خوش آواز انده شکن.فردوسی.یکی [ از دختران ] چامه گوی و دگر چنگ زن
سوم پای کوبد شکن بر شکن.فردوسی ( شاهنامه ج 4 ص 1879 ).و بر لب آب مطربان ترمذ و زنان پایکوب و طبل زن افزون از سیصد تن دست بکار بردند. ( تاریخ بیهقی ). پنجاه هزار درم بدین مطربان و پای کوبان... ( تاریخ بیهقی ).
ترا شاید آن گلرخ سیمتن
که هم پایکوبست و هم چنگ زن.اسدی.شده غمگسارنده شان هر دو زن
گه این پایکوب و گه آن دستزن.اسدی.من رانده بهم ، چو پیشگه باشد
طنبوری و پایکوب و بربطزن.ناصرخسرو.|| ( ن مف مرکب ) لگدکوب.

معنی کلمه پای کوب در فرهنگ معین

(ص فا. ) نک پاکوب .

معنی کلمه پای کوب در فرهنگ فارسی

پای باز رقاص
( اسم ) ۱- پاکوب ۲- پای باز رقاص بازیگر پای گر

معنی کلمه پای کوب در دانشنامه عمومی

پایکوب یا سالتاتور ( نام علمی: Saltator ) نام یک سرده از تیره کاردینال است.
این سرده شامل ۱۵ گونه است:
• پایکوب آنتیل کوچک, Saltator albicollis
• پایکوب راه راه, Saltator striatipectus
• پایکوب خاکستری, Saltator coerulescens
• پایکوب گلوزرد, Saltator maximus
• پایکوب سرسیاه, Saltator atriceps
• نوک بزرگ توسی رنگ, Saltator grossus
• نوک بزرگ گلوسیاه, Saltator fuliginosus
• پایکوب سیاه بال, Saltator atripennis
• پایکوب سبزبال, Saltator similis
• پایکوب اورینوکو, Saltator orenocensis
• Black - cowled saltator, Saltator nigriceps
• پایکوب منقارطلایی, Saltator aurantiirostris
• پایکوب نوک درشت, Saltator maxillosus
• پایکوب نقاب دار, Saltator cinctus
• Black - throated saltator, Saltator atricollis

معنی کلمه پای کوب در ویکی واژه

نک پاکوب.

جملاتی از کاربرد کلمه پای کوب

همه ذرّات در خورشید انور عیانی پای کوبانند یک سر
تابرآرند این گدایان سلوک پای کوبان نعره‌ی «این الملوک»
کنیزی صد و بیست شمشاد تن همه پای کوب و همه چنگ زن
جمع می‌دیدند حیران آمده همچو ذره پای کوبان آمده
ای بت پای کوب بازی گر مایه نزهتی و اصل طرب
من سر و پایی ندارم گر سرم بودی و پا زین بشارت پای کوبان بر فلک سر سودمی
در آتش همچو صرصر پای کوبان غبار از خویش و دود از شعله رویان
عذرا عذاران صف زنان، هم پای کوبان کف زنان با عیش و شادی دف زنان، هر سو به بوم و بر همه
یکی پای کوب و یکی چنگ زن یکی باده وش و یکی خوش سخن
مهد بیرون جهان ازین ره تنگ پای کوبی بس است بر خر لنگ