رامهر

معنی کلمه رامهر در لغت نامه دهخدا

رامهر. [ م ِ هَُ ] ( اِخ ) رامهرمز. شهرکیست بر لب رود نهاده [ بخوزستان ] و مانی را آنجا کشتند. ( از حدود العالم ). از نوشته حدودالعالم و تحفةالدهر بنظر میرسد که همان رامهرمز است. رجوع به رامهرمز در همین لغت نامه و نخبةالدهر دمشقی ص 119 شود.

معنی کلمه رامهر در فرهنگ فارسی

رامهرمز شهریکیست بر لب رود نهاده و مانی را آنجا کشتند .

جملاتی از کاربرد کلمه رامهر

ای روی تو چون مهر و بدو بر همه رامهر بر . . . نت نگوئی که چرا دارند آزار
چون شما رامهر او در دل شود آن زمان دین شما کامل شود
چون بلنداقبال رامهر تو شدشامل به حال آتش او راکی بسوزد این بود امری محال