تازه نهال

معنی کلمه تازه نهال در لغت نامه دهخدا

تازه نهال. [ زَ / زِ ن َ ] ( اِ مرکب ) نهال تازه. نهال نورسته. تازه گیاه. || مجازاً، مطلق نورسته و جوان. || تازه بدوران رسیده را نیزگفته اند: و چون تو مرا بتازه نهال دولت مغول دعوت کنی از کیاست دور باشد. ( ذیل جامع التواریخ رشیدی ).

معنی کلمه تازه نهال در فرهنگ عمید

نهال تازه، درخت نورسته.

معنی کلمه تازه نهال در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- نهال تازه نهال نو رسته تازه گیاه.۲- مطلق نو رسته و جوان.۳- تازه بدوران رسیده.یا تازه نهال بهاری . محبوب نوجوان .

جملاتی از کاربرد کلمه تازه نهال

ای تازه نهال باغ زیبایی افسوس که جور و کین ثمر داری
تو تازه نهال از کدامین چمنی وز خون کدام دل بود پرورشت
نتوانم از غم تو بریدن که در دلم محکم نموده، تازه نهال تو ریشه را
آن تازه نهال چند سرکش باشد وز گریه زار من مشوش باشد
جلوه بباغ اگر کند تازه نهال قامتش سرو سهی زجا رود با همه استقامتش
هر زخم که از ناوک آن تازه نهال است بر پیکر من شوختر از چشم غزال است
اگر گل‌های رخسارش از آن گلشن بخندیدی بهار جان شدی تازه نهال تن بخندیدی
ای غم که مسافر جهان پیمایی ای تازه نهال چمن رعنایی
هر تازه نهال از خم آغوش نسیمی در صید نظر تیر و کمان است در این باغ
در باغ خیال دل بسی تازه نهال بنشاند ولی یکی به جایت ننشست