ذمائم. [ ذَ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ذمیمة : ملک را طرفی از ذمائم اخلاق او به قرائن معلوم شد. ( گلستان ). به یمن قدم درویشان و صدق نفس ایشان ذمائم اخلاق به محامد مبدل گشت. ( گلستان ).
معنی کلمه ذمائم در فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع ذمیمه نکوهیده ها : ذمایم اخلاق .
جملاتی از کاربرد کلمه ذمائم
از مکارم اندرون او تهیست شیرش از بهر ذمائم فربهیست