معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 103
- مدلول
- مدلهم
- مدلل
- مدلس
- مدقوق
- مدرسه
- مدیحه سرا
- مدیح
- مدیترانه
- مدی
- مدپرست
- مدّت
- مدون
- مدل
- مدیریت
- مدیست
- مدیه
- مدیوم
- مدیون
- مذاب
- مذاق
- مذال
- مدیحه
- مدید
- مدیر
- مدیرعامل
- مذهبی
- مذکر
- مرآت
- مرئی
- مراء
- مرائی
- مرابط
- مرابع
- مذاکرات
- مذبح
- مذبوح
- مذبوحانه
- مذل
- مذمت
- مذموم
- مذنب
- مذهب
- مراره
- مراس
- مراعی
- مرافعه
- مرافق
- مراقب
- مراقبه
- مرات
- مراتب
- مراتع
- مراجع
- مراجعه
- مراحم
- مراد
- مرادف
- مرار
- مرایا
- مربا
- مربط
- مربع نشستن
- زایندگی
- زاغ بانگ
- زاغ دشتی
- زاغ رو
- زاغ سفید
- زاغ شب
- زاغه بالا
- زال دستان
- زال رعنا
- زال سرسپید سیه
- زالمان
- زامبزیا
- زامورا
- زامویسکی
- زامین
- زانوبند
- زانونشین
- زانگه
- زاهده
- زاوج
- زاویر
- زاکانی
- زایان
- زایدن
- زایر نواز
- زایل شدن
- زایل کردن
- زایندگان
- ریختنی
- ریزه خوانی
- ریزیدن
- ریش دار
- ریشه دار
- ریشه کن
- ریشیده
- ریگستان
- زار تر
- زار خوار
- زار نالی
- زار نزار
- زارتشت
- زارعان
- زارعین
- زارم رود
- زارواری
- زاری زار
- زاریان
- زاغری
- زانوزده
- رکایب
- رکعات
- رگ شناس
- ریاش
- رکاز
- روپاس
- روپاک
- روی اوردن
- روی زردی
- روی گردانی
- رویاندن
- رویاننده
- روزبهی
- روزمه
- روزگون
- روزی مند
- روستازاده
- روسپی زاده
- روشن رای
- روشن نهاد
- روزی خوار
- روبسته
- روبه مزاج
- روبهک
- روبوسی
- روثه
- روح الارواح
- روح و ریحان
- رودک
- رودگانی
- روترش
- روان شاد
- روانامه
- روانداز
- رواندن
- روانکاه
- رواه
- ره پیما
- رهدار
- رهینه
- روافض
- روان بخشی
- روان ریگ
- رنگ باخته
- رنگ پریدگی
- رفوکاری
- رقص کنان
- رقطا
- رقم زن
- رماننده
- رمانیده
- رمه یار
- رمیده
- رنج بردار
- رطب اللسان
- رفاهیت
- رفت و امد
- رفت و روب
- رفث
- رنج برده
- رنج دیده
- رنج کش
- رنجانیده
- رنجگی
- رطیب
- رجفه
- رجلان
- رجلین
- رخا
- رد مظالم
- رذال
- رستگی
- رشکین
- راویان
- راپرت
- راکس
- رای زدن
- رب العباد
- رب العرش
- رب الفلق
- ربائب
- ربوی
- رب ارباب
- رایت افراخته
- رایت انگیزی
- رایج شدن
- رایحات
- رایس