خان بهادر

معنی کلمه خان بهادر در لغت نامه دهخدا

خان بهادر. [ ب َ دُ ] ( اِخ ) نام عالم و ادیب هندی است. پدرش راجه ای بنام پاتنه بوده و او راست : «جامع خان بهادر» بفارسی و «علم المناظره ». وی دو کتاب اخیر را بسال 1851 م. در کلکته بمجمع مستشرقان تقدیم کرد. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2020 ).

معنی کلمه خان بهادر در فرهنگ فارسی

نام عالم و ادیب هندیست پدرش راجه ای بنام پاتنه بوده .

جملاتی از کاربرد کلمه خان بهادر

نویسنده این کتاب در مقدمه آن می‌گوید «زمانی در عهد سلطان السلاطین شیخ اویس خان بهادر در مراغه نزد شیخ طوسی بودم در مجلسی سخن از زیبائیهای طبیعت و نوروز شنیدم به وجهی که در این باب بحث زیاد شد و کلام از مباحثه به مجادله انجامید و مضمون مبحث مفهوم نشد اما من سخن را گرانمایه دیدم و پس از آن مجلس این نسخه را که مشتمل است بر اوصاف حسن خوبان در نوزده باب گردآوردم».
پس از ترک تحصیل، اکبر به عنوان منشی به گروه مهندسان در راه‌آهن پیوست. وی در حین خدمت با قبولی در آزمون وکالت و متعاقباً به عنوان تحصیل‌دار و منصف و در نهایت به عنوان قاضی دادگاه مشغول به کار شد. به خاطر فعالیت در خدمات قضایی به وی لقب خان بهادر اعطا شد.
فرزندان نامدارخان : رستم خان بهادر ، خان باباخان و ملکعلی