معنی کلمه درگر در لغت نامه دهخدا
بفرمود تا درگران آورند
سزاوار چوبی گران آورند.فردوسی.بفرمود تا درگری پاک مغز
یکی تخته جست از پی کار نغز.فردوسی.ورا درگر آمد ز روم و ز چین
ز مکران و بغداد و ایران زمین.فردوسی.بسر بر یکی کرد صندوق نغز
بیاراست آن درگر پاک مغز.فردوسی.برفتند بیداردل درگران
بریدند از او تخته های گران.فردوسی.