ربی

ربی

معنی کلمه ربی در لغت نامه دهخدا

ربی. [ رَب ْی ْ ] ( ع منادا، صوت ) رَب ِّ. گاهی در قَسَم «ب » دوم را به «ی » بدل کنند، و منه قولهم : لا و ربیک لاافعل کذا؛ یعنی قسم بپروردگار تست... ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ).
ربی. [ رَ بی ی ] ( ع مص ) پرورش یافتن در برِ کسی : ربوت فی حجره ربواً و ربیت رباءً و ربیاً. ( منتهی الارب ). پرورش یافتن. ( آنندراج ). || در میان قومی وربالیدن. ( تاج المصادر بیهقی ).
ربی. [ رَب ْ بی ] ( ع منادا، صوت ) پروردگار من. خدایا. الهی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). ای خدای من. ( ناظم الاطباء ) :
ابریق می مرا شکستی ربی
بر من در عیش را ببستی ربی
بر خاک بریختی می ناب مرا
خاکم بدهن مگر تو مستی ربی !( منسوب به خیام ).|| ( اِ ) نوعی خرماست به لغت بلوچ ( نیک شهر ). ( منتهی الارب ).
ربی. [ رَب ْ بی ] ( ع ص نسبی ) نسبت است به رَب . ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ).
ربی. [ رِ ] ( از ع ، اِ ) ربا. معامله ربا. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) مُمال ِ «ربا» :
سخن مجوی فزون زآنکه حق تست از من
که این ربی بود و نیستمان حلال ربی.ناصرخسرو.
ربی. [رِب ْ بی ی ] ( ع ص نسبی ، اِ ) گروه بسیار. ج ، رِبّیّون. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). واحد رِبّیّین است ، و هم الوف من الناس. هزارها. ج ، رِبّیّون. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || خدای ترس. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). خداشناس. ربانی. ج ، رِبّیّون. ( السامی فی الاسامی ). || دانشمند. دانشمند یهودان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
ربی. [ رُ بی ی ] ( ع اِ ) رباء. ربا. ( ناظم الاطباء ). رجوع به رباء و ربا شود.
ربی. [ رُ ] ( ع اِ ) ج ِ رُبْوة. رَبْوة. رِبْوة. ربوة الرابیة؛ ما ارتفع من الارض. ( قطر المحیط ) : دلم را بتماشای صحرا نظری است و جانم را به مطالعه رُبی و ریاض التفاتی. ( سندبادنامه ص 135 ).
ربی. [ رُ با ] ( ع اِ ) ج ِ رُبْیة. ( ناظم الاطباء ). رجوع به رُبْیة شود.
ربی. [ رُ ب َ ] ( ع اِ ) نوعی از حشرات. || گربه. ( آنندراج ).
ربی. [ رُب ْ بی ی ] ( ص نسبی ) نسبت به قبایل پنجگانه رباب است لأن الواحد منهم ربة لأنک اذا نسبت الشی الی الجمع ردته الی الواحد کما تقول فی المساجد مسجدی الا ان تکون سمیت به رجلاً فلا ردة الی الواحد کما یقول فی انمار انماری و فی کلاب کلابی. ( منتهی الارب ). نسبت به قبایل پنجگانه... رُبّی است زیرا واحد آنها رُبّة است. ( از اقرب الموارد ). پنج قبیله از عرب که یکی شده اند. ( آنندراج ). و رجوع به رِباب و رُبّة شود.

معنی کلمه ربی در فرهنگ عمید

کلمۀ ندا، ای پروردگار من، ای خدای من.

معنی کلمه ربی در فرهنگ فارسی

( صفت ندا ) ای خداوندگار من . ای پروردگار من . : ابریق می مرا شکستی ربی . برمن در عیش را ببستی ربی . ( منسوب به خیام ) یا ربه النوع الاعلی . پروردگار بلند مقام من : تربیه آن آفتاب روشنیم ربی الاعلی از آن برمیزنیم . ( مثنوی )
جمع ربیه

معنی کلمه ربی در دانشنامه عمومی

ربی یا رَبَن ( به عبری: רַבִּי ) در اورشلیم به آموزگار تورات گفته می شود. ربی به معنی استاد من و به صورت جمع ربانیم ( به عبری: רבנים ) پژوهشگر مرجع دینی در جامعه یهودی است. ربی گاهی نیز به صورت راو ( به عبری: רב ) به معنی استاد یا ارباب گفته می شود.
شکل اولیه ربی در دوران فریسی و روزگار تلمود، هنگامی که آموزگاران یهود به تدوین قوانین نوشته شده و شفاهی یهود پرداختند، بازمی گردد. در فرقه های مختلف یهود، الزام های گوناگونی برای برنامه های ربی و کسی که به عنوان ربی، به رسمیت شناخته شود، وجود دارد. ازنظر برخی از گروه های یهودی به جز یهودیان ارتدوکس و برخی گونه های محافظه کار، زنان نیز می توانند به مقام ربانوت دست یابند.
واژهٔ ربی از ریشه سامی
شغل ربی در کتاب مقدس یافت نمی شود و نسل های اولیه قوم اسرائیل از واژه ربی برای نامیدن کسی استفاده نمی کردند. اولین اشاره به واژه ربی در میشنا ( بخشی از تلمود ) در حدود سال ۲۰۰ میلادی است. این واژه برای ربی گملیئل بزرگ، ربی شمعون پسر او و ربی یوهانان بن زکای استفاده شده است. این افراد همه جزو اولین سران سنهدرین ( دادگاه شرعی یهودی ) بودند. در عهد جدید واژه ربی چندین بار بکار رفته است. در اناجیل متی، مرقس و یوحنا واژه ربی به صورت یونانی ῥαββί وجود دارد. این واژه در عهد جدید برای نامیدن کاتبان تورات و فریسیان و همچنین شخص عیسی مسیح بکار رفته است.
بر اساس تلمود، تلاش برای رسیدن به مقام ربی یا پژوهش گر تورات، از احکام ( میتزوه ) سرچشمه می گیرد. حتی کوهنها نیز باید مانند بقیه به ربیها احترام بگذارند؛ ولیکن اگر فرد ملاقات کننده دانشمند مهمتری باشد احتیاج به ایستادن ندارد. در بسیاری موارد ربیها دارای چنان قدرتی بودند که بتوانند افرادی را که به آن ها بی احترامی کنند، از جامعه طرد کنند.
دولت پادشاهی های اسرائیل ( پادشاهی شمالی ) و پادشاهی یهودا بر اساس پادشاهان، پیامبران، و اعضای دادگاه شرعی یهود بود. این افراد باید قضاوت شرعی خود ( سمیخا ) را به صورت نسل در نسل از موسی دریافت می کردند؛ ولیکن معمولاً به این افراد ربی گفته نشده و بلکه آن ها قضات ( دیانیم ) یا شوفتیم نامیده می شدند.
تمامی این افراد باید اطلاعات کاملی از تورات و دستورهای خداوند داشتند و از این رو در اصطلاح امروزی تمامی آن ها ربی بوده اند.

معنی کلمه ربی در دانشنامه آزاد فارسی

رَبّی
رجوع شود به:خاخام

معنی کلمه ربی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] گوسفندی را که تازه متولد شده رُبّی می گویند و از آن در باب زکات سخن گفته اند.
گوسفند تازه زاییده را رُبّی گویند.برخی اهل لغت، ربّی را به گوسفندی که برای استفاده از شیرش تربیت می شود معناکرده اند؛ کلمات اهل لغت نسبت به مدت زمان پس از زاییدن مختلف است. بیست روز و دو ماه از جمله اقوال است.
تعریف فقها
معروف و مشهور میان فقها و نیز لغویان، تعریف رُبّی به گوسفند تازه بچه به دنیا آورده است. برخی آن را به أنعام ثلاثه (گوسفند، گاو و شتر) تعمیم داده اند. برخی فقها آن را به حیوانی که متکفل تربیت دو فرزند خویش است، تفسیر نموده اند. مشهور میان فقها اطلاق ربّی بر گوسفند تازه زاییده تا پانزده روز است؛ هرچند بسیاری، قول تا پنجاه روز را نیز نقل کرده اند؛ لیکن قائلی برای آن شناخته نشده است.
نصاب زکات در ربّی
در زکات ، ربّی جزو نصاب به شمار می رود؛ بدین معناکه حد نصاب با آن کامل می شود؛ هرچند برخی، قول به عدم احتساب آن را در نصاب بعید ندانسته اند.
اخذ زکات ربّی
...
[ویکی الکتاب] معنی رَبِّی: پروردگارم - پرورش دهنده من(کلمه رب بمعنای مالکِ مدبر است )
معنی رِبِّیُّونَ: دانشمندان الهی مسلک (جمع کلمه ربّی است ، که نظیر کلمه ربانی به معنای کسی است که مختص برای رب العالمین باشد ، یعنی جز به کار خدا به هیچ کار دیگر مشغول نباشد ، ولی بعضی گفتهاند مراد از این کلمه هزاران و مراد از کلمه ربّی هزار است )
معنی رَبِّ: مخفف یا ربِّی - ای پروردگارمن - ای پرورش دهنده من(درعباراتی نظیر "رَّبِّ زِدْنِی عِلْماً "وکلمه رب بمعنای مالکِ مدبر است )
معنی نَفِدَ: به اتمام رسید - تمام شد - پایان یافت(در عبارت "لَنَفِدَ ﭐلْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی"چون به یک واقعیت حتمی اشاره کرده مضارع معنی شده است )
معنی مَا یَعْبَأُ بِکُمْ: به شما اعتنایی ندارد - نزد او قدر ومنزلتی ندارید -شما را باقی نمیگذارد (اصل "یَعْبَأُ "یا از ماده عبا گرفته شده که به معنای ثقل و سنگینی است که در آن صورت عبارت "مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ "به این معنی است که: شما نزد پروردگار من...
معنی لِزَاماً: لازم - ملازم - قرین و همراه (کلمه لزاما به معنای ملازمه باشد ، چون هر دو ، مصدر باب مفاعله ، یعنی لازم - یلازم است عبارت "قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَاماً " به این معنی است که :بگواگر دع...
معنی لَّکِنَّاْ: ولی من (اصل آن لکن انا بوده که همزه انا بعد از نقل فتحهاش به نون حذف شده ، و دو نون در یکدیگر ادغام گردیده که در حالت وصل با نون مشدد و با صدای بالا و بدون الف قرائت میشود ، و در حالت وقف با الف ، مانند کلمه انا که ضمیر تکلم است و در حالت وصلی به صور...
معنی عَرَضَ: هر چیز غیر ثابت - زودگذر (در جمله "عرض الحیاة الدنیا "شؤون ناپایدار زندگی دنیا منظور است، و مراد از "عرض هذا الادنی " نیز لذائذ زندگی دنیا و نعمتهای زودگذر آن است ، و اگر به اشاره مذکر "هذا "به آن اشاره فرموده و حال آنکه جا داشت با ضمیر مؤنث "هذه "به...
ریشه کلمه:
ربب (۹۸۰ بار)ی (۱۰۴۴ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه ربی

عنان تا کی به دست شک سپاری به هر یک روی «هذا ربی » آری
اپرویز سکستانی یا اپرویز سیستانی از اشراف ایرانی بود که در قرن هفتم به عنوان مرزبان سکستان فرمان راند. نام او نخستین بار در سال ۶۵۰/۱ در هنگام حمله اعراب به ایران ذکر شده است و گفته شده که تسلیم اعراب شده است. وقتی که او با افسر نظامی ارتش اعراب، ربی ابن زیاد حریثی مذاکره می‌کرد، ربی ابن زیاد از جسد دو سرباز مرده به عنوان صندلی استفاده کرد. این باعث ترسیدن اپرویز شد که به منظور راحت کردن مردم سکستان، صلحی با اعراب برقرار کرد که هزینهٔ آن خراجی سنگین بود. دو سال بعد، مردم سکستان در برابر اعراب شورش کردند، لیکن از اپرویز سخنی به میان نیامده است.
ابراهیم بن برحیا (به عبری: אברהם בר חייא הנשיא) فیلسوف، ستاره‌شناس، ریاضیدان و ربی اسپانیایی یهودی نیمه دوم قرن یازدهم است که در حدود سال ۱۱۳۶ درگذشت.
نیز روزی با خدا زاری نکرد یا ربی نامد ازو روزی بدرد
آدولف ژلینک (عبری: אהרן ילינק‎؛ ۲۶ ژوئن ۱۸۲۱ – ۲۸ دسامبر ۱۸۹۳) محقق و ربی اهل اتریش بود.
یا من بعیونه یوازی حوراء رعت ربی الحجاز
قد جعلها ربی حقا و قد احسن بی. پس با وصف آن اظهار نیستی کردن و عذر تنگدستی آوردن العیاذ بالله از کفران نعمت و انکار رحمت خواهد بود.
آن غذاء دل دوستان که در پرورش جان بکار دارند و شبانروز از حضرت عزت بادرار؟ بایشان میرسانند آنست که مهتر عالم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم گفت‌ «أظلّ عند ربی یطعمنی و یسقینی»
چشمکانش چنانکه یوسف گفت: ان ربی بکیدهن علیم
کتاب یهودیت: بررسی تاریخی از ربی اپستاین در سال ۱۳۸۵ توسط موسسه حکمت و فلسفهٔ ایران، در ایران چاپ و منتشر شد.
خنک آن زمانی که هر پاره ما به رقص اندرآید که ربی سقانی
از خدا خواهم مکافات لئام انه ربی عزیزٌ ذو انتقام
الی بن دهان (عبری: אלי בן דהן‎؛ زادهٔ ۱۱ فوریهٔ ۱۹۵۴) یک سیاست‌مدار، و ربی اهل اسرائیل است. او از ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ قائم مقام وزیر خدمات مذهبی بوده‌است. او هم‌اکنون به عنوان نمایندهٔ کنست از حزب خانه یهودی و قائم مقام وزارت دفاع اسرائیل فعالیت می‌کند.
در سال ۱۹۷۳ او به کمک پدرش کولل هازون عوادیا را تأسیس کرد. در سال ۱۹۸۰ او ربی شد. در سال ۱۹۹۲ او هازون عوادیا را به یک یشیوا گسترش داد. در سال ۲۰۱۳ او راب اعظم سفاردی اسرائیل شد.