دامانه

معنی کلمه دامانه در لغت نامه دهخدا

دامانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) دامنه : دامانه کوه ؛ دامنه آن. رجوع به دامنه شود.

جملاتی از کاربرد کلمه دامانه

تهی از خوش سرائی دل جویان، و دل ربایی خوش گویان، این نامه را که تیمارها شست و روان ها جست، ازهمه نگارش های نخست درست تر نگاشته ای، و در پاره پرندی تنک مایه تاتارها به خرمن ها و خروارها نافه چینی و مشک چوچو انباشته ای. برآنم که اگر سالی هر شبانروز یکی نامه بنیاد افکنی، و روان از هر اندیشه جز پندار درست نگاری آزاد فرمایی.نگارشگری راستین خواهی شد و کلک شیوا سرودت بر دامانه نامه و گریبان مردمک گوهرهای خسروانی آستین خواهد افشاند.