داغ قصار. [ غ ِ ق َص ْ صا ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) داغ گازر. داغ گازران : هر فرش سقلاطون که مه ، صباغ او بودی سه مه از آتش گردون سیه چون داغ قصار آمده.خاقانی.ازآن گلیم که بر سنگ طور شست کلیم نرفت نقطه از آن زآنکه داغ قصار است.میرخسرو.رجوع به داغ گازر شود.
معنی کلمه داغ قصار در فرهنگ فارسی
داغ گازر
جملاتی از کاربرد کلمه داغ قصار
هر فرش سقلاطون که مه صباغ او بوده سه مه از آتش گردون سیه چون داغ قصار آمده