معنی کلمه رقد در لغت نامه دهخدا
رقد. [ رَ ] ( ع اِ ) خواب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رقاد. خواب. ( یادداشت مؤلف ).
رقد. [ رُق ْ ق َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ راقد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ج ِ راقد به معنی خوابنده. ( آنندراج ). رجوع به راقد شود.
رقد. [ رَ ] ( اِخ ) کوهی است که سنگ آسیا از وی گیرند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). نام کوهی و یا نام یک وادی است در بلاد قیس. ( از معجم البلدان ).