خانه دشمن. [ ن َ / ن ِ دُ م َ ] ( ص مرکب ) خانه بیزار. دشمن خانه. ( آنندراج ) : در دیده و دلم نبود اشک را قرار طفلی که شوخ طبع بود خانه دشمن است.حکیم ( از آنندراج ).بسکه سودا بر سر کوی تو پیچد در سرم در هوایت خانه دشمن همچو دود مجمرم.کلیم ( از آنندراج ).
معنی کلمه خانه دشمن در فرهنگ فارسی
خانه بیزار دشمن خانه
جملاتی از کاربرد کلمه خانه دشمن
کشور دشمن تو گیر و خانه دشمن تو سوز مرگ دشمن تو شو و هم نعمت دشمن تو خوار
دشمن خانگی آدم خاکی است زمین خانه دشمن خود را ز چه آباد کنیم
بزی خرم و خانه دشمن تو محل حوادث مکان مصایب
مار بهتر ز دشمن خانه دشمن خانه به ز بیگانه
ز خانه دشمن من چون حباب می خیزد نهان به پرده راز خودست پرده درم
بسکه سودای سر کوی تو پیچد در سرم در هوایت خانه دشمن بود چون مجمرم
بعضی درون خانه خود کرده حبس خصم بعضی بحبس خانه دشمن درآمده