دامن پاک
معنی کلمه دامن پاک در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه دامن پاک
خون کس دامن پاک تو نگیرد هرگز از سر کشته خود برزده دامن مگذر
هر گنهکاری که زد بر دامن پاک تو دست گرد عصیان پا کردی از رخش با آستین
دل قوی باشد چو دامن پاک باشد مرد را ایمنی، ایمن، چو شد دامنت پاک و دل قوی
توی اندر صدف ساکن بمانده ز دامن پاک خود ایمن بمانده
بس چنگ زدم به دامن پاکان تا دامن پاک او به چنگ آمد
دوش در دامن پاک صنم بادهفروش اثری بود که در دامن سجاده نبود
می گذاری که کشد دامن پاک تو رقیب آن همه سرکشی و جور و جفای تو کجاست
فروشم دامن پاک دو عالم خرم چشم و دل عاشق نگاهی
از دامن آلوده بود شمع چنین زار آزاده بود سرو که با دامن پاک است
رنگ تپیدن نداشت خون شهیدان دامن پاک تو را گواه گرفتم