معنی کلمه رامیر در لغت نامه دهخدا
رامیر. ( اِخ ) فرزند اوردونیو و برادر آلفونس چهارم از فرمانروایان اسپانیا بود و در سال 927م. از طرف برادر بحکومت لیون منصوب گشت و برخی از خویشاوندان خود را که بمخالفت با وی برخاسته بودند مغلوب کرد و بچشم آنان میل کشید. او با مسلمانان جنگهای بسیاری کرد و نیز مادرید را بتصرف درآورد. حکومت وی تاسال 950م. ادامه داشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).
رامیر. ( اِخ ) نام حکمران اسپانیا ( از سال 967 تا 982م. ) او از روز انتصاب بحکومت با زیردستان خود بنای بدرفتاری گذاشت و با پسرعموی خود برمود نیز بجنگ پرداخت ولی از وی شکست خورد و مجبور شد قسمتی از قلمرو حکومت خویش را بدو واگذارد. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).
رامیر. ( اِخ ) فرزند کانکای سوم حاکم ناواره ( قسمتی از فرانسه ) بود که ازسال 1035 تا 1063م. حکومت داشت و در جنگ با مسلمانان و مردم اندلس کشته شد. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).
رامیر. ( اِخ ) رامیر دوم. نام یکی از فرمانروایان اسپانیا بود که از سال 1134م. تا 1137م. در سرزمین آراگون حکومت داشت و در آخر عمر عزلت گزید و راهب شد و حکومت آراگن را به ملکه پترونیه واگذاشت.( از قاموس اعلام ترکی ج 3 ) ( حلل السندسیة ج 2 ص 220 ).