خانه بردن. [ ن َ / ن ِ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) غارت کردن. دزدی کردن. ( آنندراج ) : خانه صاحبنظران میبری پرده صاحبنظران می دری.سعدی ( از آنندراج ).
معنی کلمه خانه بردن در فرهنگ فارسی
غارت کردن دزدی کردن
جملاتی از کاربرد کلمه خانه بردن
دعوت مکنم به خانه بردن ترسم ز وبال خانه مردن
و هم چنین اگر کسی نانی می برد به درویش دهد درویش رفته باشد کراهیت داشته اند با خانه بردن و بخوردن. به درویش دیگر داده اند. ادب پنجم آن که بر دزد و ظالم دعای بد نگوید که بدین هم توکل باطل شود و هم زهد که هرکه بر گذشته تاسف خورد زاهد نبود. ربیع بن خثیم را اسبی ببردند که چندین هزار درم ارزید. گفت، «می دیدم که می بردند». حاضران که بودند بر وی دعای بد کردند. گفت، «مکنید که من وی را بحل کردم و به صدقه به وی داده ام».