خالی ماندن

معنی کلمه خالی ماندن در لغت نامه دهخدا

خالی ماندن. [ دَ ] ( مص مرکب ) تهی ماندن از. || بی اهل ومردم شدن. بی ساکن شدن. چون : بلاد از مردم خالی ماند.شغر. ( منتهی الارب ). || خالی نماندن ؛ از عهده کاری برآمدن : خدمتکار اگرچه فرومایه باشد از دفع مضرتی... خالی نماند. ( کلیله و دمنه ).

معنی کلمه خالی ماندن در فرهنگ فارسی

تهی ماندن از یا بی اهل و مردم شدن

جملاتی از کاربرد کلمه خالی ماندن

پس از انتخاب شدن محمد فرهادی به عنوان وزیر علوم و خالی ماندن صندلی ریاست هلال احمر، ضیایی و موسوی (دبیر کل سابق هلال احمر) به رئیس جمهور به عنوان بالاترین آرا معرفی شدن و پس از یک روز با حکم حسن روحانی ضیایی به عنوان رئیس هلال احمر ایران منصوب شد.