خوش نما

خوش نما

معنی کلمه خوش نما در لغت نامه دهخدا

خوش نما. [ خوَش ْ / خُش ْ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( ص مرکب ) خوش منظر. منظری. دیداری. اَنِق. حَسَن ُالْمَنظَر. نیکومنظر. نیکونما. خوبرو. ( یادداشت مؤلف ). مقابل بدنما.
- خوشنما نبودن ؛ در انظار خوب نبودن. مخالف آداب نیک و اخلاق حسنه بودن. خوشایند نبودن.

معنی کلمه خوش نما در فرهنگ عمید

۱. ویژگی هرچیزی که به نظر خوب می آید و ظاهرش خوشایند باشد.
۲. خوش منظره.

معنی کلمه خوش نما در فرهنگ فارسی

خوش نظر منظری

معنی کلمه خوش نما در دانشنامه عمومی

خوش نما (سرده). خوش نما ( نام علمی: Rhaponticum ) نام یک سرده از تیره کاسنیان است.

معنی کلمه خوش نما در دانشنامه آزاد فارسی

گیاهان متعلق به جنس Rhaponticum از تیرۀ مرکبان (کاسنی). این گیاهان، علفی، پایا، بدون خار، دارای برگ های سبز چرمی و یا علفی، غالباً پوشیده از کرک های تارعنکبوتی و کرکینه پوش اند. کپه ها در این گیاهان پرگل و گل ها هم جنس اند. این جنس در ایران دو گونه در شمال غرب و گیلان دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه خوش نما

آن نبی کزوی صدای صوت قرآن شد بلند خوش نما در پیش چشم کافر و ترسا نبود
قامت رسا و جلوه مستانه خوش نما باغ قیامت است تماشا نهال تر
گرچه ناز از یار باشد خوش ادا خوش نما باشد ز عاشق هم نیاز
مگر که خط نگارین و روی معشوق است که خوش نما پر مورش بر انگبین بینی
چین بر ابروی خم افکندن نباشد خوش نما خوش بود چین و شکن بر آن دو زلف عنبرین
به جز ایثار مال از پادشاهان خوش نما نبود وگرنه از جواهر کوه هم چندین دفین دارد
در نظرها خوش نما باشد کمان نقشدار جوهر شمشیر ابرو چین پیشانی بود
بر چهره زلف و خال بود خوش نما ولیک خط بر عذار از همه خوشتر نهاده ای