راع

معنی کلمه راع در لغت نامه دهخدا

راع. [ عِن ْ ] ( ع ص ، اِ ) راعی. این کلمه اعلال شده راعی است. رجوع به راعی در همین لغت نامه شود.

معنی کلمه راع در فرهنگ فارسی

راعی . این کلمه اعلال شده راعی است .

جملاتی از کاربرد کلمه راع

برین باستان راع و کوه بلند کده ساختید از نهیب گزند
یزاحمون علی استیطاف کعبته ملائک السبع من راع و مبتهل
کلکم راع نبی چون راعیست خلق مانند رمه او ساعیست
ز لاله باغ را دارد پر از بیجاده گون رایت ز سبزه راع را دارد پر از فیروزه گون خرمن